گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»-حامد صارم؛ غیبت مهمترین امتحان امت پیامبر، در آخر الزمان است؛ چراکه ایمان به امام حاضر و مشهود تبدیل به ایمان
به امام حاضر اما غایب میشود. همیشه اعتقاد داشتن به چیزی که از حواس ظاهری انسان خارج است نه تنها کاری سخت است، بلکه محلی برای شبه افکنی و
شیطنت شیاطین است. از این رو قرآن کریم «ایمان به غیب» را از ویژگیهای متّقینی معرفی میکند که قرآن برای هدایت ایشان نازل شده است.(سوره بقره آیات 2
و3) تا آن جا که دعوت مردم به ایمان داشتن به حقایقی که غایب از حواس ایشان است از سختترین کارهای انبیاء بوده است.
به عنوان نمونه از مصادیق ایمان به غیب می توان به دعوت به عبادت خدایی که قابل رویت نیست و با دیده عقل باید وجود و بودنش را اثبات کرد، اشاره نمود.
غایب بودن حجت خدا بهترین زمینه است برای شبهه افکنی ابلیس و شیاطین
ایمان به حجت غایب نیز از سنتهای خداوند در میان مخلوقاتش است؛ بدان معنا که ایمان داشتن به حجتی که از دیدهها پنهان است بصیرت و ایمانی محکم میخواهد؛ چرا که غایب بودن حجت خدا بهترین زمینه برای شبهه افکنی ابلیس و شیاطین است. آیا به راستی میشود ایمان به حجتی داشت که دیده نمیشود؟ آیا موحدینی که در امتهای گذشته زندگی میکردند دچار چنین آزمایش سختی شده بودند؟
از آن جهت که غیبت حجت خدا همیشه زمینه سوالات و پرسشهای مختلف است؛ شیاطین نیز از این زمینه سوء استفاده میکنند و به شبهه پراکنی میپردازند، اما مادامی که مؤمنین با قرآن و روایات اهل بیت انس دارند مکر شیاطین راه به جایی نخواهد برد.
در آیه شریفه «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» حجت و دلیلی قوی است برای صحت غیبت در امامت؛ چرا که با این جمله «من خلیفه خویش را در میان زمین قرار دادم» بر ملائکه واجب شد که اعتقاد داشته باشند که آن خلیفه حجت خدا و اطاعتش واجب است و حتی دشمن خدا، ابلیس هم هر چند از روی نفاق به این حجت غائب معتقد شد.
در این آیه شریفه به غیبت حجت از مخلوقات اشاره شدهاست؛ چرا که قبل از خلقت حضرت آدم ملائکه باید به او ایمان داشته باشند و غیبتِ قبل از وجود، غیبتی بالاتر و شدید تر است؛ چرا که ملائکه قبل از آدم خلیفه خدا را بر روی زمین ندیده بودند ولی در میان بشر قبل از غیبت حضرت مهدی علیه السلام حضور ائمه و انبیاء گذشته بوده است که قرآن و تواتر روایات و اخبار گذشتگان برآن دلالت میکند.
از اینرو این غیبت برای ملائکه سخت تر از غیبت برای شیعیان در زمان غیبت امام دوازدهم است و همچنین غیبت آخرین حجت خداوند به علت وجود دشمنان بسیار است و این غیبت به خاطر ترس از قتل (1) اتفاق افتاده است، اما غیبت آدم از ملائکه از طرف خداوند است و بدون وجود دشمنیِ گروهی از ظالمین روی داده است.
در روایات شیعه آمده است که بعد از این گفتار خداوند تا خلق حضرت آدم بر روی زمین هفتصد سال طول کشید و در این مدت ملائکه باید به این حجت الهی ایمان و اعتقاد داشته باشند، لذا هفتصد سال حضرت آدم در غیبت بوده است و خداوند در این مدت ثواب ایمان داشتن به غیب را به ملائکه داده است.
اگر کسی از مخالفین روایت هفتصد سال فاصله بین اعلام پروردگار و ملائکه را قبول نکند؛ برای غیبت حضرت آدم علیه السلام می توان به خود ظاهر آیه بدون در نظر گرفتن روایت نیز استدلال کرد.
بدین نحو که از لحظهای که خداوند به ملائکه اعلام می کند که می خواهد در زمین خلیفه قرار دهد تا زمانی که حضرت آدم را خلق می کند باید فاصله ای ولو به اندازه یک ساعت یا دو ساعت باشد در نتیجه و لو در زمان یک ساعت نیز غیبت رخ داده است یعنی زمانی که اعتقاد به حجت از واجبات برای ملائکه بوده است ولی حجت در پرده غیبت به سر می برد و ملائکه باید در این زمانِ ولو کم به حجت غائب اعتقاد داشته باشند.
در نتیجه آیات قرآن اشاره واضح به سنت خداوند دارد. سنتی که بر اساس آن حجت و امام از دیدگان مأمومین و شیعیان مخفی می ماند و این سنت در باره امام دوازدهم شیعیان جاری و ساری شده است.
** برگرفته از مقدمه کتاب کمال الدین شیخ صدوق، ج 1، ص 11
1- یکی از حکمتهای غیبت حفظ جان امام زمان است