نویسنده : حامد صارم
چکیده
این مقاله به بررسی خلقت انسان از منظر قرآن میپردازد و با نقد نظریههایی مانند نظریه یدالله سحابی، که خلقت انسان را در چارچوب تکامل تدریجی موجودات زنده تفسیر میکنند، نشان میدهد که خلقت انسان در قرآن به صورت مستقیم و اعجازآمیز بیان شده است. در این راستا، چهار محور اصلی مورد بررسی قرار گرفتهاند:
1. خلقت حضرت آدم از خاک: قرآن مراحل خلقت حضرت آدم را از تراب، طین و صلصال بیان میکند و نشان میدهد که این خلقت، تدریجی اما بدون نیاز به تکامل موجودات زنده بوده است.
2. مقایسه خلقت حضرت آدم و حضرت عیسی: تشابه خلقت این دو پیامبر، نشاندهنده آن است که خلقت انسان نیز میتواند به صورت مستقیم و اعجازآمیز انجام شده باشد.
3. خلقت پرندهای از خاک توسط حضرت عیسی: این معجزه، نمونهای از خلقت مستقیم از خاک است که نیاز به تکامل تدریجی ندارد و تأییدی بر خلقت مستقیم حضرت آدم است.
4. خلقت همه انسانها از خاک و ارتباط آن با معاد: قرآن خلقت همه انسانها را به خاک نسبت میدهد و نشان میدهد که معاد نیز مانند خلقت ابتدایی، به صورت مستقیم از خاک انجام میشود.
با استناد به آیات قرآن و تحلیلهای دقیق ادبی و تفسیری، این مقاله نتیجه میگیرد که خلقت انسان در قرآن، به صورت مستقیم و اعجازآمیز بیان شده است و نظریههایی مانند نظریه یدالله سحابی، که تکامل تدریجی موجودات زنده را مطرح میکنند، با نصوص قرآن و روایات اسلامی سازگاری ندارند.
مقدمه
خلقت انسان یکی از موضوعاتی بوده است که انسان همواره درباره آن کنجکاو بوده است، موضوعاتی نظیر چگونگی پیدایش جهان و بالاخص چگونگی خلقت یا پیدایش انسان. شاید مهم ترین سوال و اساسی ترین سوال در این میان، چگونگی خلقت انسان، چرایی خلقت او و سرانجام خلقت انسان باشد که بیشترین توجه انسان را به خود جلب کرده است و مورد پرسش و واکاوی و تحقیق های گوناگون و بحث های بسیار زیادی در این زمینه ها شده است. عالمان علوم تجربی و فیلسوفان مکاتب فکری مختلف در این زمینه بحث های فراوانی انجام داده اند از تلاش و کوشش برای تعریف انسان (چیستی انسان) بحث و تحقیق درباره نحوه به وجود آمدن انسان (خلقت یا پیدایش انسان) و . . .
بحث درباره به وجود آمدن انسان فقط در مورد نحوه پیدایش یا خلقت انسان نیست بلکه دامنه بحث به انواع انسان نیز رسیده است. آیا تنها یک نوع بشر بر روی کره خاکی زندگی می کرده است یا گونه های مختلفی از انسان روی زمین می زیسته است. در صورت دوم این انسانی که روی زمین زندگی می کند از چه نوع آن است. و البته درباره این سوالات فرضیه های مختلفی بیان شده است.
ادیان ابراهیمی بالاخص اسلام نیز درباره این موضوعات سخن گفته اند. وجه مشترک و تاکید تمام ادیان الهی بر خلقت الهی انسان است. و منشاء پیدایش انسان را اراده الهی برای خلقت این موجود بیان می کنند. و علاوه بر این نکته به کیفیت خلقت انسان نیز پرداخته اند. منابع دین اسلام بسیار گسترده درباره کیفیت و چگونگی خلقت خداوند سخن گفته است.
کاوشگری و تحقیق درباره چگونگی پیدایش موجودات بر روی زمین منجر به بیان فرضیه ها و نظریه های مختلفی شده است. برخی این نظریات را در تهافت با آنچه منابع اسلام معرفی کرده، یافته اند و نتیجه این تهافت را تکاذب می دانند برخی به تکذیب دین پرداخته اند و برخی به تکذیب فرضیه هایی که در این خصوص مطرح شده همت گماشته اند. برخی نیز تعارض را بدوی دانسته و اعتقاد دارند فرضیه های مطرح شده با بیان منابع اسلامی درباره کیفیت خلقت انسان تکاذب نیست بلکه بیان قرآن، مخالفتی با فرضیه های موجود ندارد و برخی نیز بر این مسیر رفته اند که بیان قرآن قابلیت تجربه دارد و می توان از نظر علوم تجربی آنرا اثبات کرد و اگر تعارضی هم باشد نظر قرآن غیر علمی نیست.
بنابراین دو مساله اینجا به طور جدی مطرح است :
- نگاه قرآن درباره کیفیت خلقت انسان چیست؟ به این معنی که :
الف) با قطع نظر از فرضیه های مختلف - ب) با قطع نظر از تطابق یا تکاذب این فرضیه ها قرآن و بدون تلاش برای همسو سازی تعابیر قرآن با فرضیه های موجود
یک سره فهمی از قرآن به وجود بیاید طوری که بتوانیم یک گزاره را به طور قطعی به آیات نسبت داد . - آیا نگاه قرآن با فرضیه های موجود تطابق دارد یا خیر در صورت دوم آیا می توان این دو نظریه ها را باهم جمع کرد یا به ناگزیر باید یک طرف را گرفت و طرف دیگر را تکذیب کرد یا حداقل در باره یک طرف نه تکذیب داشت نه تایید و راه سکوت را پیش گرفت
در این مقاله تلاش شده است که به مورد اول پرداخته شود یعنی فهمی مبتنی بر قواعد کلام عرب (صرف و نحو) و تحلیل های ادبی از قرآن کریم به دست بیاید به گونه ای که بتوان یک گزاره را به قرآن نسبت داد بدیهی است که برای فهم یک مکتب باید به همه منابع معتبر آن نگاه کرد که این کار مستلزم یک تحقیق بسیار گسترده است اما در این نوشتار سعس بر آن شده که به نگاه قرآن در باره خلقت انسان پرداخته شود .
تذکر این نکته ضروری است که فهم مفسران به عنوان مفسر ملاک قرار داده نمی شود بلکه فهمی که مبتنی بر قواعد کلام باشد مورد توجه قرار می گیرد .
خلقت حضرت آدم از «تراب»
قرآن کریم خلقت حضرت آدم را از «تراب» بیان می کند.[1] این نکته در محاجه با نصاری بیان می شود. بنابر این حداقل مسیحیت زمان نزول قرآن باید به این مطلب معتقد باشند که خلقت حضرت آدم از تراب بوده است. در این آیه شریفه (آل عمران 59) برای خلقت حضرت آدم دو مرحله بیان می کند، مرحله اول خلقت از «تراب»، مرحله دوم را با تعبیر «کن فیکون» بیان می دارد. این دو مرحله در آیه شریفه با «ثم» عطف شده است. «ثم قال له کن فیکون» این حرف عطف بیان تراخی زمان بین این دو فعل خداوند در خلقت را نشان می دهد یعنی ابتدا خلقی از «تراب» انجام شده است و بعد از طی شدن زمانی فعل دوم انجام شده است. فعل دوم همان گفتن «کن فیکون » به آن چیزی است که از تراب ایجاد شده است. واضح است که اگر به جای «ثم» از «و» برای عطف این دو مرحله استفاده شده بود این دلالت ها را نداشت.
تدریجی بودن خلقت حضرت آدم
این آیه شریفه نشان می دهد که خلقت حضرت آدم از تراب یک مرحله از خلقت ایشان بوده است و با خلق از تراب، جناب آدم ایجاد نشده است بلکه نیاز به مرحله دوم دارد. دقت در آیات دیگر نشان می دهد که این دو مرحله نیز خود دارای مراحل مختلف دیگر بوده است . هر چند این دو مرحله اساسی خلقت حضرت آدم بوده است در آیاتی دیگر سخن از خلق از تراب نیست بلکه سخن از خلق از « صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ »[2] بنابر این خلقت حضرت آدم از «صلصال » انجام شده است و خود آن«صلصال» نیز از ماده ای به نام « حَمَإٍ مَسْنُونٍ» اخذ شده است. توجه به بعضیه بودن حرف «من » در این عبارت نشان می دهد که صلصال قسمتی از « حَمَإٍ مَسْنُونٍ» بوده است. در آیه ای دیگر که درباره همین موضوع سخن گفته شده است خداوند این خلقت را از «طین »[3] بیان می دارد. تفاوت در تعابیر برای یک واقعه می تواند تعابیر«تراب» و« صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ » و «طین» نشان گر این واقعیت است که خلقت از تراب نیز دارای مراحلی بوده و به صورت دفعی انسان از تراب خلق نشده بلکه خود این مرحله خلق از «تراب » دارای مراحلی است و به صورت تدریجی اتفاق افتاده است. نکته ای که باید به آن توجه کرد در این دو سوره مبارکه «سوره حجر و ص» تعبیر برای خلقت حضرت آدم نیست بلکه تعبیر آیه شریفه خلق بشر است نه آدم هر چند با توجه به این که این آیات مکالمه خداوند با ملائکه را نقل می کند و در ادامه سجده ملائکه برای این بشر را گزارش می دهد و با توجه به آیات 30 تا 35 سوره بقره می توان نتیجه گرفت که این بشر یا منظور حضرت آدم است یا یکی از مصادیق قطعی این بشر حضرت آدم است. تفاوت دیگر که بین این آیات (سوره حجر و ص) با تعبیر سوره آل عمران دارد، هیأت جمله ای است که در این آیات آمده است. در سوره مبارکه آل عمران جمله فعلیه است و خداوند با فعل ماضی (خلقه) از خلقت حضرت آدم یاد کرده است اما در این دو سوره جمله اسمیه است و عمل خلقت را با اسم فاعل «خالق» توضیح داده است که تفاوت های بسیاری در این دو تعبیر وجود دارد. قرآن کریم در این آیات شریفه [4] از مرحله دوم هم سخن گفته است. خداوند این مرحله را با تسویه
«سویته» و نفخه روح « نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي »[5] بیان نموده است بنابراین:
الف- هر جا تعبیر «کن فیکون » باشد؛ می تواند معنای انجام دفعی فعل نباشد.
ب- مرحله «کن فیکون» شامل تسویه موجودی است که از طین خلق شده و شامل نفخ روح است.
بنابراین مرحله کن فیکون خود شامل دو مرحله است.
مساله ای که درخور توجه است آنچه باعث حیات و تمام کننده این مراحل خلقت است، نفخه روح است، یعنی چیزی به نام روح به این طینت اضافه شده است که در صورت عدم وجود روح این خلق به سرانجام نرسیده است و پس از این مرحله خداوند متعال به ملائکه امر به سجده به این مخلوق می کند.
با توجه به آیات شریفه ای که گذشت واضح است که حضرت آدم از تراب خلق شده است هر چند تراب در مراحل مختلف شکل های مختلفی به خود گرفته است و تبدیل به « حَمَإٍ مَسْنُون» شده است و پس از آن تبدیل به «صلصال » شده است. در هر صورت می توان از نگاه قرآن کریم به طور قطعی گفت که حضرت آدم از خاک به وجود آمده است. خلقت حضرت آدم مسبوق به موجودی غیر از خودش نیست و تنها سابقه او تراب و طینت است. واضح است که آیات مورد بحث دلالتی بر این مطلب ندارد که «تراب» یا «طین» تبدیل به موجوداتی جاندار شده اند و آدم یک حقیقت پسینی از آن موجودات باشد. بلکه پر واضح است که خلقت جناب آدم مستقیم از تراب بوده است و البته شکی نیست که تراب به شکل های مختلف درآمده و سپس روح در آن دمیده شده است.
مقایسه حضرت عیسی و آدم
خلقت حضرت عیسی با خلقت تمام انسان ها متفاوت بوده است. این تفاوت مورد قبول قرآن نیز هست. از آنجایی که این تفاوت بهانه ای برای انحراف عده ای شده است، قرآن کریم به شرح خلقت و به دنیا آمدن حضرت عیسی علیه السلام پرداخته است. از جمله آیاتی که به این بحث پرداخته است مقایسه بین خلقت حضرت عیسی و آدم است.[6] مَثَل حضرت عیسی نزد خداوند مانند مَثَل حضرت آدم است. وجه شبه این دو مخلوق خاص خداوند، نوع خلقت ایشان است. هیچ کدام طبق روال معمولی که بشر می شناسد پا به عرصه وجود نگذاشته اند. حضرت آدم از «تراب» خلق شد سپس به او گفته شد موجود شو پس او موجود شده است، این نحوه خلقت مَثَل برای خلقت حضرت عیسی است، همانگونه که خلقت حضرت عیسی بدون اینکه مسبوق به موجودی غیر انسان بوده است و از طریقی غیر عادی اتفاق افتاده است خلقت حضرت آدم نیز مسبوق به موجودی غیر انسان نبوده است و به طور غیر عادی به وجود آمده است، بنابر این از این آیه نمی توان چنین نتیجه گرفت که: «خلقت حضرت آدم از تراب مسبوق به موجوداتی بوده است که آن موجودات از خاک خلق شده اند و سپس حضرت آدم از آن موجودات خلق شده است» همان گونه که خلقت حضرت آدم به دور از اسباب و وسائط عادی تولید مِثل بشر بوده است خلقت حضرت عیسی نیز به دور از این اسباب و وسائط بوده است و به منطق قرآن هر دو خلقت نشانی از عظمت و قدرت الهی خداوند می باشد و هیج دلیلی از قرآن مبنی بر اینکه حضرت مریم ویژگی خاصی داشته است و به خاطر این ویژگی خاص فرزندی بدون پدر متولد کرده است وجود ندارد. اگر چه برخی اصطفی و طهارت حضرت مریم را دلیل بر این ویژگی گرفته اند و حضرت مریم را فردی خاص که دارای جسمی متفاوت از بقیه است معرفی کرده اند و نوشته اند: «… تردیدی نیست که مریم علیها السلام از نظر غدد جنسی داخلی ذو جنبتین بوده و تمثل روح الهی به شکل بشری آراسته، باعث تاثیری درونی در مریم و موجب باروری و بارداری و بالاخره بی شوهر زایی وی گردیده است»[7] چرا که درصورتی که قبول کنند به دنیا آمدن حضرت عیسی امری خاص و الهی و به دور از عادات طبیعی بشر است دیگر مانعی برای اینکه خلقت حضرت آدم را هم اینگونه بنگرند وجود ندارد. از آنجا که خلقت حضرت آدم از خاک را یک سیر طبیعی می دانند [8] اگر قبول کنند که حضرت عیسی خلقتش غیر طبیعی بوده این نظام فکری که طراحی کرده اند دچار اختلال می شود.
خلقت پرنده ای از خاک
خلقت از خاک نمونه ای دیگری نیز در قرآن کریم دارد. شاید بتوان گفت این نمونه دلیل بسیار خوبی است که کیفیت خلقت از «طین» را از منظر قرآن مورد توجه قرار دهیم. در یک واقعه ای که قرآن از آن سخن گفته است خلقت پرنده ای را از «طین» گزارش داده است که به خوبی می توان فهمید که مراد از آن خلقت مستقیم از خاک است بدون موجودات پیشینی که واسطه به وجود آمدن پرنده از خاک باشند. خداوند یکی از آیات نبوت حضرت عیسی را خلق از طین معرفی می کند[9] در این آیات شریفه [10] نکاتی چند را باید مورد توجه دانست:
- این فعل حضرت عیسی نامش خلق است « أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ » و « إِذْ تَخْلُقُ»
- در هر دو آیه شریفه فعل خلق را به حضرت عیسی نسبت داده است.
- در هر دو آیه شریفه خلق از «طین» است « أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ»« إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ»
- در هر دو آیه شریفه «طین» به شکل پرنده ای در می آید دقیقا گِل را به حالت پرنده شکل داده شده است. تعبیر هر دو آیه « كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ» است.
- در هر دو آیه شریفه بیان شده است که در این هیأت ساخته شده از طین به شکل پرنده، «نفخ» انجام می شود.
دقیقا مانند خلقت آدم که ابتدا از گِل خلق شد سپس نفخ روح انجام گرفت. تعبیر این دو آیه شریفه اینگونه است:
« فَأَنْفُخُ فيهِ» « فَتَنْفُخُ فيها»
- عمل نفخ در پرنده به وسیله «فا» به ماقبل خودش عطف شده است یعنی هیچ گونه تراخی زمانی بین ساختن هیأت پرنده ای از «طین» و نفخ در آن وجود ندارد.
- بعد از نفخ؛ به اذن خداوند متعال ساخته گِلی، تبدیل به پرنده می شود « فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ» « فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني» در این قسمت از هر دو آیه شریفه پرنده شدن به وسیله «فا» به ماقبل خود عطف شده است، یعنی هیچ درنگی و هیچ تاخیری در کار نیست به محض نفخ حضرت عیسی مصنوع گِلین، پرنده می شود. کما اینکه در خلقت حضرت آدم پس از نفخ روح مسجود ملائکه قرار گرفت.
بنابراین نمی توان خلقت از «تراب» را به معنای به وجود آمدن جاندارانی غیر از آدم از خاک دانست و آدم را مخلوق از آن جانداران یا تکامل یافته ان جانداران دانست همانگونه که تصریح شده است پرنده ای از «طین» خلق شد و در آن نفخ شد و تبدیل به پرنده ای واقعی شد. این پرنده که آیه ای برای اثبات دعوی حضرت عیسی بود آیه ای برای خلقت حضرت آدم نیز هست.
فرزندان آدم مورد خطاب و امر و نهی قرآن
قرآن کریم درباره انسانی غیر از آدم و فرزندان آدم سخنی به میان نیاورده است و تنها از خلقت آدم سخن گفته است و جناب آدم و همسرش را أَبَوَيْن تمام انسان های روی زمین معرفی می کند و مخاطبان خویش را فرزندان آدم خطاب می کند.[11]
در موارد بسیاری از این تعبیر استفاده می کند.[12] در این خطاب ها بنی آدم را از خطر مکر و فریب شیطان برحذر می دارد، بنی آدم را دعوت به ایمان می کند و عهد و پیمان بنی آدم را یادآوری می کند. بنابراین مخاطبان قرآن فرزندان آدم هستند. با استفاده از این مطلب می توان به این نتیجه رسید که هر جا قرآن کریم از ضمیر «کم» استفاده می کند منظور بنی آدم است، نه نوع دیگری از مخلوقات یا نوع دیگری از انسان.
قرآن کریم ابتدا خلقت «کم» سپس صورت سازی «کم» و بعد از آن سخن از خلقت حضرت آدم می کند.[13] این بدان معنا است که قبل از اینکه حضرت آدم در این دنیا پا بگذارد و خلق شود و نفخه روح در او انجام شود مخاطبان قرآن خلق شده اند «لقد خلقناکم» بعد از این تعبیر می فرماید: «صورناکم» یعنی ابتدا خلق «کم» بوده است و سپس صورت دهی «کم» بوده است که این دو مرحله با «ثم» به هم عطف شده است، یعنی تراخی زمانی بین این دو مرحله وجود داشته است و دوباره با عطف «ثم» می فرماید: « ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ…» یعنی بعد از تصویر سازی از «کم» به ملائکه دستور سجده به جناب آدم داده شده است. با توجه به مطالبی که از آیات دیگر درباره مراحل خلقت آدم بیان شد؛ این مرحله باید بعد از نفخ روح در کالبد حضرت آدم باشد از آنجا که بیان شد تنها مخاطب آیات قرآن بنی آدم هستند مرجع ضمیر«کم» نیز در این آیه شریفه بنی آدم است و نمی توان گروه دیگری را یافت که غیر از بنی آدم مخاطب قرآن باشند، بنابراین این برداشت:
«همانا شما را (نوع انسان و بنی آدم را) از چیزی که قبلا وجود داشته خلق نمودیم»[14] نمی تواند صحیح باشد چرا که دلیلی وجود ندارد دو گروه مختلف و متفاوت[15] انسان و بنی آدم مخاطب قرآن باشند و از طرفی دلیل وجود دارد که تنها بنی آدم مخاطب قرآن هستند.
انسان و بنی آدم دو اسم برای یک مصداق
قرآن کریم همانگونه که مخاطبان خویش را بنی آدم خطاب می کند در موارد بسیاری ایشان را با تعبیر «انسان» مورد امر و نهی و خطاب خویش قرار می دهد. و در بسیاری از موارد از خلقت انسان از خاک سخن گفته است.[16] دلیلی وجود ندارد واژه انسان را غیر از بنی آدم بدانیم چرا که دقیقا همان گونه که خداوند خلقت حضرت آدم را نقل می کند و مخلوق «آدم» است، درجایی دیگر مخلوق «انسان» است و در جایی دیگر از این مخلوق تعبیر به «بشر» شده است. از این اختلاف در تعبیر نمی توان نتیجه گرفت که: سه دوره برای آدم وجود داشته است.
بالاخص در سوره مبارکه حجر آیه 26 می فرماید: انسان را از « صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون » خلق کردیم و در دو آیه بعد که جریان خلقت حضرت آدم و سجده ملائکه را نقل می کند، دقیقا همین تعبیر را برای خلقت بشر بیان فرموده است .[17] و در ادامه این جریان وقتی شیطان را مورد عتاب قرار می دهد که چرا سجده نکردی؟ شیطان دلیل عدم سجده خود را خلقت بشر از « صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون » بیان می دارد. [18]
از آنجایی که تنها مخلوق خاکی که مورد سجده ملائکه قرار گرفته، حضرت آدم بوده است، به خوبی دانسته می شود که مراد از «انسان»، «بشر» و «آدم» یک حقیقت، بیش نیست.
بنابر این آدم را نوع پیشرفته و متکامل از انسان دانستن نمی تواند صحیح باشد. انسان، بشر و آدم مخلوقی از تراب یا طین یا صلصال هستند و هیج دلالتی در این مطلب مبنی بر اینکه در هر مرحله موجودات زنداه ای بودند تا به بشر یا انسان یا آدم رسیده اند وجود ندارد هر چند که بنویسند:
«… با این تقدیر نوع بشر را که نتیجه تکامل جسمی موجودات زنده است در راه تکامل فکری وارد ساخت ».[19]
در سوره مبارکه سجده شروع خلقت انسان را از طین معرفی می کند[20] سپس نسل او را از «ماء مهین» قرار داده است و سپس در آن نفخ روح کرده است[21] این تعابیر آیات شریفه هیچ تفاوتی با خلقت آدم یا بشر ندارد و همان مراحل را برای خلقت بیان می کند، بنابراین :
- خلقت انسان، بشر و آدم یک حقیقت است که با تعابیر مختلف از آن یاد شده است.
- تدریجی بودن خلق از تراب و طین و صلصال، ارتباطی ندارد با خلقت تدریجی و تکامل موجودات زنده.
در نتیجه آیات شریفه 7 تا 9 سوره مبارکه سجده دلالتی بر سیر حیات در موجودات زنده قبل از آدم یا انسان یا بشر را ندارد.
بنابر نتایجی که در بالا بیان شد باطل بودن ادعای زیر واضح است.
«خلقت تدریجی و تکامل موجودات زنده تا انسان را به طور دلپذیر ازمطالعه سه آیه (7و8 و9 ) از سوره سجده می توان دریافت کرد … مدلول آیه هفتم معرف دوران نخست از خلقت انسان؛ (خلقت از گل و خاک) و آیه نهم مبین دوره تکمیل جسم انسان و مکلف شدن اوست پس آیه هشتم (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ) ناظر به دوره های واسطی غیر از دوره های فوق است و مدلولی غیر از منظور آیات مزبور را دارا است و به جهاتی که ذیلا توضیح می دهیم این دوره جز سیرحیات در موجودات زنده دیگر نمی تواند باشد»[22]
خلقت همه انسان ها از خاک
بر خلاف مشهور فقط حضرت آدم از خاک خلق نشده است بلکه تمام بنی آدم از تراب خلق شده اند وخلقت از تراب ویژگی خَلقی و خُلقی همه بنی آدم است که در روایات شخصیت انسان اخلاق، خلق و خو و رفتارهای مختلف انسان را متاثر از خاکی که خلق شده است بیان می نماید.[23] آیاتی از قرآن خلقت همه انسان ها را به خاک نسبت می دهد و می فرماید: همه شما از خاک آفریده شده اید سپس از نطفه سپس از علقه سپس … .[24]
در آیه دیگر خلقت از تراب را آیه خداوند معرفی می کند و به وسیله این آیه با انسان ها احتجاج می کند.[25]
بنابر این مساله این نیست که فردی به اسم آدم از خاک خلق شد و بعد از او کسی از خاک خلق نشده است بلکه هم آدم ابو البشر از خاک خلق شده است بلکه همه فرزندان او نیز از خاک خلق شده اند. هر چند ممکن است ادعا شود که کیفیت خلقت آدم با بنی آدم متفاوت است اما اصل این مطلب که تمام بشر و انسان ها از خاک خلق شده اند امری قطعی و تمام است که قرآن کریم از آن خبر داده است.
خلقت مکرر انسان از خاک
معاد یکی از مواقعی است که خداوند از وجود آن در انتهای مسیر زندگی این دنیا از آن خبر می دهد. در معاد خلقتی دوباره شگل می گیرد. خلقتی که مانند ابتدای خلقت انسان است. همان گونه که در ابتدا انسان از خاک خلق شده است در معاد نیز دوباره از خاک خلق خواهد شد.
قرآن کریم می فرماید از زمین شما را خلق کردیم و به سوی زمین باز می گردانیم و دوباره از آن خارجتان می کنیم برای بار دیگر[26] تعبیر «تارَةً أُخْرى» نشان می دهد که اخراج از زمین یکبار دیگر قبل از معاد اتفاق افتاده است و آن نیست مگر در ابتدای خلقت. در سوره مبارکه کهف می فرماید شما را می آرویم همان گونه که بار اول خلق کردیم.[27] تعبیر«كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» نشان از این واقعیت دارد که معاد مانند خلقت ابتدایی همه انسان ها و بنی آدم از خاک است همان گونه که در معاد تکامل انواع یا خلق از موجود زنده دیگر معنای خلق از تراب نیست در خلق اولی هم نمی تواند خلق از خاک چنین معنایی داشته باشد.
نتیجه
توجه به آیاتی که درباره خلقت انسان است این نکات را به صورت قطعی نشان می دهد:
- خلقت حضرت آدم دارای دو بعد است یکی خلقت از خاک (تراب) و دیگری نفخه روح.
- هر چند خلقت آدم از تراب دارای مراحل مختلف و تدریجی است اما این بدان معنا نیست که آدم مخلوق پسینی از موجودات زنده ماقبل خود باشد.
- تشابه خلقت حضرت عیسی و حضرت آدم نشان می دهد که خلقت حضرت آدم در سیر تکامل و تدریجی موجودات زنده ماقبل خودش نبوده است.
- خلقت پرنده ای از گِل (طین) توسط حضرت عیسی نشان می دهد که خلقت از خاک الزاما نیازی به طی کردن مراحل تکامل ندارد.
- همه انسان ها خلقت پیشینی از خاک دارند.
- آیات مربوط به معاد، خلقت انسان در قیامت را مانند خلقت ابتدایی انسان از خاک معرفی می کند. همه انسان ها می میرند تبدیل به خاک می شوند و دوباره از خاک خلق می شوند. چنانچه در معاد، تکامل نوع و سیر تکاملی موجودات زنده نیست در ابتدای خلقت هم نبوده است چرا که این دو خلق را قرآن مانند هم معرفی کرده است.
[1] (3) آلعمران : 59 إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون
[2] (15) الحجر : 28 وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون
[3] (38) ص : 71 إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طين
[4] الحجر 28 و 29
[5] (15) الحجر : 29 فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ
(38) ص : 72 فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدين
[6] (3) آلعمران : 59 إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون
[7] خلقت انسان یدالله سحابی ص161
[8] به صورتی که خاک رس تبدیل به گل شده و در جایی که آب شور نباشد و کم عمق باشد موجودات بسیاری در خاک رس زندگی می کنند و در این لجن ها موجودات تک سلولی به وجود می آید و در نتیجه کمال این موجودات نوعی از انسان به وجود می آید و….
[9] (3) آلعمران : 49 وَ رَسُولاً إِلى بَني إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين
(5) المائدة : 110 إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبين
[10] همان
[11] (7) الأعراف : 27 يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُون
[12] (7) الأعراف : 26و 27و 31و35و172و (17) الإسراء : 70و (36) يس : 60
[13] (7) الأعراف : 11 وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدين
[14] خلقت انسان یدالله سحابی ص112
[15] فرقی نمی کند این دو گروه تباین تام داشته باشند یا عموم و خصوص مطلق باشند همان گونه که ادعا شده است
[16] (15) الحجر : 26 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونو(23) المؤمنون : 12 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينو(55) الرحمن : 14 خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارو(32) السجدة : 7 الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طين
[17] (15) الحجر : 28 وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون
[18] (15) الحجر : 33 قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون
[19] خلقت انسان یدالله سحابی ص126
[20] (32) السجدة : 7 الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طين
[21] ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ (8)
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (9)
[22] خلقت انسان یدالله سحابی ص128
[23] این بحث بسیار پر دامنه استو این نوشتار مجال این بحث نیست
[24] (40) غافر : 67 هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون
(35) فاطر : 11 وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجا
(18) الكهف : 37 قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلا
(22) الحج : 5 يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ …
[25] (30) الروم : 20 وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُون
[26] (20) طه : 55 مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى
[27] (18) الكهف : 48 وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدا