حامد صارم
چکیده
چکیده:
آیه تطهیر (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) به ویژگیهای خاص اهلبیت (علیهمالسلام) اشاره دارد و از اراده مستمر و همیشگی خداوند برای تطهیر آنان خبر میدهد. در این آیه، بهکارگیری جملات فعلیه، که دلالت بر حدوث و استمرار دارد، تأکید میکند که تطهیر اهلبیت نه تنها در زمان نزول آیه، بلکه در همه زمانها ادامه خواهد داشت. این امر بهوضوح نشان میدهد که اهلبیت (ع) تحت حفاظت و تطهیر الهی قرار دارند و هرگز در معرض گناه یا ناپاکی قرار نمیگیرند. همچنین، تفاوت جملات فعلیه و اسمیه در زبان عربی اهمیت زیادی دارد، زیرا جملات اسمیه دلالت بر ثبوت دارند و فاقد دلالت بر وقوع و زمان هستند، در حالی که جملات فعلیه بهویژه در آیه تطهیر، نشاندهنده وقوع و استمرار تطهیر است.
این بحث در سخنرانی جلسه اول فاطمیه سال 1403 توسط آقای حامد صارم مطرح شد. در این سخنرانی، ایشان به طور مفصل به بررسی معنای آیه تطهیر و تحلیل نحوی آن پرداختند و تأکید کردند که تطهیر اهلبیت (ع) یک فرآیند مستمر و همیشگی است که از سوی خداوند برای این خاندان بزرگوار در نظر گرفته شده است.
اهلبیت در آیه تطهیر: تناسب فضیلت و مأموریت
آیه شریفه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا که به آیه تطهیر معروف است در سوره احزاب آمده است .به معرفی یکی از ویژگی های منحصر به فرد افرادی می پردازد که از آنها با عبارت «اهل البیت» تعبیر می کند با توجه به روایات شیعه و مخالفین یکی از مصادیق قطعی آیه شریفه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است. برای شناخت ویژگی های مصادیق این آیه شریفه باید در معنای این آیه دقت شود.
از آنجا که قرآن کریم در قالب زبان عربی و از سنخ کلام است، نمیتوان از قواعد نحوی در تحلیل آن صرفنظر کرد. شناخت دقیق نقش واژگان در جمله برای فهم صحیح پیام آن ضروری است.
بررسی همه واژگان این ایه شریفه و تعیین نقش هر کدام از این کلمات مطلبی بسیار وسیع و پر فایده است اما اینجا به ساختار جملات این آیه شریفه از جهت جمله فعلیه بودن آیه توجه می شود .
تفاوت جملات فعلیه و اسمیه
جمله فعلیه جمله ای است که شروع جمله با فعل است . و جمله اسمیه جمله ای است که شروع آن با اسم باشد که خود به دو صورت است صورت اول همه ارکان جمله (مبتدا و خبر ) اسم است و صورت دوم فقط یک جزء اسن است (مبتدا اسم خبر فعل ) است
در زبان عربی، جملات به دو دسته اسمیه و فعلیه تقسیم میشوند. جمله اسمیه، اگر مبتدا و خبر آن هر دو اسم باشند، زمان ندارد و صرفاً بر ثبوت و تحقق معنا بدون اشاره به حدوث یا تجدد دلالت میکند. این در حالی است که جمله فعلیه، به دلیل وجود فعل، حتماً زماندار است و بر حدوث و وقوع یک رخداد در گذشته، حال یا آینده دلالت دارد، زیرا ذات فعل، بیانگر حدوث است.
در آیه تطهیر، سه فعل «يُرِيدُ»، «لِيُذْهِبَ» و «يُطَهِّرَكُمْ» بهکار رفتهاند که هر سه فعل مضارع هستند و از این جهت، دارای زمان و دلالت بر وقوع و حدوث میباشند.
🔹 دلالت بر وقوع:
هر فعل ذاتاً بر حدوث و وقوع یک رخداد دلالت دارد، زیرا مفهوم فعل بدون در نظر گرفتن تحقق و وقوع آن بیمعناست.
🔹 دلالت بر زمان:
فعل مضارع همواره دارای بُعد زمانی است و بر استمرار و تجدد در وقوع فعل دلالت دارد. در این آیه، «يُرِيدُ» (اراده میکند) نشاندهنده اراده مستمر الهی است، و «لِيُذْهِبَ» و «يُطَهِّرَكُمْ» نیز بر تحقق و استمرار اذهاب رجس و تطهیر اهلبیت (ع) دلالت دارند.
بنابراین، طبق ظاهر آیه، خداوند همواره و مستمراً اراده میکند که رجس را از اهلبیت (ع) بزداید و آنان را پاک گرداند. این فعل، یک جریان مستمر الهی است که در زمان نزول آیه، قبل از آن و پس از آن ادامه دارد.
🔹 تناقض تأویل آیه به جمله اسمیه:
اگر این آیه به جمله اسمیه تأویل شود، با ظاهر آیه در تناقض خواهد بود، زیرا جمله اسمیه زمان ندارد و هرچند بر ثبوت و تحقق معنا دلالت دارد، اما بر حدوث و وقوع فعل دلالت نمیکند. درحالیکه در آیه تطهیر، اذهاب رجس و تطهیر بهعنوان یک فعل الهی در حال وقوع و استمرار مطرح شده است. ازاینرو، تأویل آن به جمله اسمیه، نادیده گرفتن دلالت فعل بر حدوث، زمان و استمرار خواهد بود.
نکته اساسی این است که: اگر جملههای آیه تطهیر بهجای فعلیه، اسمیه بودند یا به آن تأویل میشدند، نتیجه این میشد که اراده خداوند برای “إذهاب رجس” از اهلبیت (ع)، شامل افراد دیگری نیز بشود، ازجمله همسران پیامبر (ص)، ولو برای مدتی کوتاه.
🔹 چرا؟
✅ تفاوت کلیدی جمله اسمیه و فعلیه در این است که:
- جمله اسمیه تنها بر ثبوت و تحقق معنا دلالت دارد، بدون اینکه وقوع آن را اثبات کند. ممکن است این ثبوت در آینده محقق شود، نه در لحظه حال.
- جمله فعلیه ذاتاً بر وقوع و حدوث دلالت دارد و اگر فعل آن مضارع باشد، علاوه بر این، استمرار و تجدد را نیز میرساند.
به عنوان نمونه، در جمله «إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» که اسمیه است، میت بودن برای آنان ثابت شده است، اما هنوز واقع نشده، بلکه قطعاً در آینده اتفاق خواهد افتاد. جمله اسمیه در اینجا نشاندهنده وقوع بالفعل نیست، بلکه تنها ثبوت را میرساند.
🔹چرا برخی فرهنگنویسان سعی کردهاند این آیه را به جمله اسمیه تأویل کنند؟

برخی از مفسران و فرهنگنویسان اهلسنت که به سیاق آیه اهمیت زیادی میدهند، معتقدند که جملات قبل و بعد از آیه تطهیر درباره زنان پیامبر (ص) است، پس باید این آیه نیز در همان زمینه تفسیر شود. ازاینرو، برای هماهنگ ساختن آیه تطهیر با سیاق آن، جمله را به اسمیه تأویل کردهاند تا شمول آن را گستردهتر کنند. در این صورت، تطهیر اهلبیت (ع) یک امر ثابت اما بدون دلالت بر حدوث و استمرار خواهد شد .
🔹 اما چرا این تأویل درست نیست؟
زیرا جملههای آیه تطهیر، همگی فعلیهاند و این خود دلیلی بر این است که سیاق در این آیه کارایی ندارد.
- “يُرِيدُ اللَّهُ” (خدا اراده میکند) فعل مضارع است و دلالت بر حدوث، وقوع و استمرار دارد.
- فعل مضارع، برخلاف جمله اسمیه، نشان میدهد که این اراده الهی در حال تحقق است و استمرار دارد.
- بنابراین، اراده تطهیر در آیه شریفه یک اراده مستمر و اختصاصی است که فقط به اهلبیت (ع) تعلق دارد و نمیتواند شامل زنان پیامبر (ص) شود، حتی اگر در یک مقطع زمانی خاص، شایستگیهایی داشته باشند.
🔹 نتیجهگیری
جملههای آیه تطهیر فعلیه هستند، و این نشان میدهد که این اراده الهی در حال وقوع و استمرار است. اگر جمله اسمیه بود، سیاق میتوانست در تفسیر آن مؤثر باشد، زیرا جمله اسمیه فاقد دلالت بر وقوع است. اما چون جمله فعلیه است و دلالت بر حدوث، زمان و استمرار دارد، سیاق نمیتواند آن را از اختصاص به اهلبیت (ع) خارج کند.
🔹 نتایج مهم از فعلیه بودن آیه تطهیر
1️⃣ تفاوت اهلبیت (ع) با دیگر انسانها:
خداوند در مورد اهلبیت (ع) ارادهای خاص و مستمر را به کار گرفته است که آنان را از سایر انسانها متمایز میکند. این تفاوت نه صرفاً یک وصف ثابت و ایستا بلکه یک عمل جاری و مداوم از سوی خداوند است که در هر لحظه استمرار دارد.
2️⃣ جایگاه منحصربهفرد اهلبیت (ع):
به دلیل استمرار این اراده الهی، اهلبیت (ع) همواره تحت ارادهی ویژهی خداوند قرار دارند. این نشان میدهد که طهارت آنان امری فراتر از انتخاب شخصی یا تقوای فردی است؛ بلکه مشمول ارادهی همیشگی و تکوینی خداوند شدهاند.
3️⃣ رجس هرگز به آنان راه نیافته و نخواهد یافت:
با توجه به اینکه افعال آیه دلالت بر استمرار دارند، رجس—به هر معنایی که باشد، اعم از گناه، شرک، ناپاکی ظاهری و باطنی—هیچگاه در گذشته، حال و آینده به اهلبیت (ع) راه نداشته و نخواهد داشت. اگر جمله اسمیه بود، ممکن بود رجس در گذشته به آنان رسیده باشد اما بعدها از آنان برداشته شود، اما فعل مضارع نشان میدهد که رجس از اساس هرگز به آنان نزدیک نشده است.
4️⃣ تأکید ویژه در آیه، نشاندهنده گستره وسیع تطهیر است:
اگر هدف آیه صرفاً عدم ارتکاب گناه بود، نیازی به این میزان تأکید در افعال نبود. اما استعمال سه فعل پیدرپی:
- “يُرِيدُ اللَّهُ” (اراده میکند) → تأکید بر استمرار اراده
- “لِيُذْهِبَ” (تا ببرد) → دلالت بر دفع و عدم امکان تحقق رجس
- “يُطَهِّرَكُمْ”تطهیرا (و شما را پاک گرداند) → تأکید بر طهارت مطلق و بیوقفه
نشان میدهد که مفهوم طهارت در این آیه، تنها به عدم گناه محدود نیست، بلکه مرتبهای فراتر از آن را اثبات میکند، یعنی طهارت ذاتی و دائمی.
نقش اسمیه و فعلیه بودن جملات در تدبر قرآن
🔹ساختار نحوی جملات در قرآن تصادفی نیست، بلکه هر جا که لازم بوده، خداوند از جمله اسمیه استفاده کرده و هر جا که اقتضا داشته، جمله را به صورت فعلیه آورده است. دقت در این ساختارها، بسیاری از نکات دقیق و مفهومی قرآن را روشن میکند.
اسمیه بودن ساختار آیه ولایت
📌 نمونهای از جمله اسمیه در آیه ولایت:
در آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا…»
- «اللَّهُ» مبتدا است.
- «وَلِيُّكُم» خبر است.
- در آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا…»، جمله به صورت اسمیه است. در این ساختار، اللَّهُ مبتدا است و لِيكُمْ خبر است. با توجه به ویژگیهای نحوی جمله اسمیه، دلالت آن بر ثبوت است، یعنی ولایت خداوند برای مؤمنان امری ثابت و همیشگی است. این ثبوت، منسلخ از زمان است و به هیچ زمانی خاص محدود نمیشود.
- در جمله اسمیه، چون خبر با یک اسم بیان میشود و فعل در آن نقش ندارد، دلالت بر استمرار و ثبوت دارد و هیچگونه اشارهای به حدوث یا تغییر در زمان نمیکند. این یعنی ولایت خداوند برای مؤمنان در گذشته، حال و آینده به یکسان ثابت و برقرار است و هیچگونه محدودیتی از نظر زمانی ندارد. به عبارت دیگر، ولی بودن خداوند برای مؤمنان یک حقیقت دائمی است که هیچگاه تحت تأثیر زمان و تغییرات آن قرار نمیگیرد. این ویژگی یکی از خصوصیات اصلی جمله اسمیه است که در این آیه به وضوح مشاهده میشود
- در آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا…»، ولایت خداوند به صورت جمله اسمیه بیان شده است. این انتخاب نحوی به دلیل اهمیت خاصی که دارد، نشاندهنده دلالت بر ثبوت است و بر حدوث فعل یا زمان تأکید نمیکند. به عبارت دیگر، ثبوت ولایت برای خداوند هیچ وابستگی به زمان ندارد و از زمان منسلخ است. این بدان معناست که نمیتوان زمانی را در نظر گرفت که خداوند در آن زمان ولی باشد و در زمان دیگری ولی نباشد.
- این دلالت اسمیه تنها برای خداوند نبوده، بلکه برای رسول خدا (ص) و الذین آمنوا نیز به همین نحو آمده است. به این معنا که ولایت الهی برای مؤمنان در قالب جمله اسمیه بیان شده، که دلالت بر ثبوت همیشگی و ثابت بودن ولایت دارد. در این ساختار نحوی، ولایت رسول و ولایت مؤمنان نیز همانند ولایت خداوند ثبوتی و دائمی است و هیچگاه از تغییرات زمانی متاثر نمیشود.
- در آیه شریفه، مبتدا شامل الله، رسوله و الذین آمنوا است، و خبر عبارت ولیکم است که به صورت خبر مقدم ذکر شده است. طبق قاعده نحوی، وقتی مبتدا جمع باشد، خبر هم باید جمع باشد؛ بنابراین باید به جای ولیکم، واژه اولیائکم به کار میرفت. اما برخلاف این قاعده، واژه ولیکم به صورت مفرد آمده است که نکته مهمی دارد. این ساختار نحوی نشان میدهد که تمامی شئون ولایت خداوند برای رسول و الذین آمنوا نیز صدق میکند. به عبارت دیگر، ولایت خداوند به همان شیوهای که برای «کم» ثابت است، برای رسول خدا و الذین آمنواهم ثابت است. این نکات به وضوح از ساختار اسمیه آیه به دست میآید که برای درک عمیقتر آیه بسیار اهمیت دارد.
- در نهایت، این ساختار اسمیه در آیه نشاندهنده ثبوت و استمرار ولایت است. یعنی ولایت خداوند، رسول و مؤمنان هیچگاه تحت تأثیر زمان یا تغییرات آن قرار نمیگیرد و به صورت یک حقیقت ثابت و دائمی است.
در آیه تطهیر نیز نمیتوان از ساختار نحوی آن غافل شد. برای درک دقیق معنای آیه، باید به نحوهی بیان خود آیه توجه کرد و از پیشفرضهای ذهنی مفسر دوری جست. آیه تطهیر ویژگیهای منحصر به فردی را برای مصادیق «اهل البیت» معرفی میکند که به هیچ عنوان نمیتوان آن را صرفاً به عصمت محدود کرد. اگرچه گناه نکردن و دوری از خطا و لغزش برای پیامبران گذشته و حتی کسانی که نبی و رسول نبودند ولی از سوی خداوند اصطفا شده بودند، مانند حضرت مریم، بیان شده است ، این تعبیر در آیه تطهیر با استفاده از جمله فعلیه و فعل مضارع بهطور خاص درباره «اهل البیت» آمده است.
این نکته بسیار مهم است که اراده الهی برای اذهاب رجس از اهلبیت (ع) به صورت حصری و اختصاصی در این آیه بیان شده است. این ویژگیها و اراده الهی تنها برای اهلبیت (ع) ذکر شده و از دیگر افراد حتی پیامبران دیگر، بهطور مشخص در این آیه خبری نیست. بنابراین، آیه تطهیر بهوضوح و دلالت بر شئونات و فضائلی به مراتب عظیم و دور از دسترس دارد. این آیه نشاندهنده وضعیت ویژه و منحصر به فرد اهلبیت (ع) است که تحت حفاظت و تطهیر مستمر الهی قرار دارند، بهگونهای که هیچگاه در معرض گناه یا خطا قرار نمیگیرند و تطهیر آنان همیشگی و دائمی است.