النباالعظیم محفلی برای پژوهش های شیعی
نویسنده : حامد صارم
ردپای اندیشه های معاویه را کجا میتوان جستجو کرد؟/ معاویه؛ مانع جاری شدن علم درجامعه اسلامی
معاویه با سیاستهای خود امت را از منبع عظیم علم راند، جریانی که او سکان دار آن بود؛ باعث شد تا …
اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از پیامبر در جامعه تنها راه باقی ماندن بر هدایت هستند. ایشان در همه مواقع کشتی نجات برای امت می باشند. در فتنهها تنها راه گذر سلامت، کشتی نجات ایشان می باشد.
موج های فتنه را، فقط کشتی نجات عترت می تواند در هم بشکند. «شقوا امواج الفتن بسفن النجاه». تا زمانی که کشتی نجات در میان امت باشد، فتنهگران طمع در فتنهگری نخواهند کرد و نمی توانند جامعه را مفتون خویش سازند؛ چراکه اهل بیت منبع علم الهی می باشند و با سوار شدن بر این کشتی هدایت متصل به ستون نور علمی خواهند شد که از آسمان تا خانه اهل بیت کشیده شده است. از اینرو همیشه عترت رسول خدا مورد تعدی و ظلم فتنهجویان قرار داشته است تا بتوانند زمینه فتنه را برای خویش در جامعه مهیا کنند.
ظلمهایی که به اهل بیت شده است و میشود متفاوت است، هر چند بزرگ ترین ظلم به اهل بیت به شهادت رساندن ایشان است، اما ستمی که سامری های این امت بر خاندان نبی مکرم اسلام رواداشتند منحرف کردن امت از در خانه اهل بیت بود. به عبارتی دقیق تر دور کردن مردم از منبع علمی بود که خداوند برای بشریت بر روی زمین قرار داده بود. معاویه، با اعمال سیاستهای خویش مهمترین نقش را در این میان بازی کرده است.
هر چند که اعمال و سیاستهای او در راستای اهداف سقیفه اییان است، اما او سر سلسله جریانی در تاریخ است که تا کنون نیز ادامه دارد. جریانی که دشمنی با امیر المونین علیه السلام و بغض و کینه داشتن نسبت به آن حضرت از مهمترین ویژگی های این جریان است.
علوم اختصاصی اهل بیت پیامبر (ص): دریچههایی به معرفت الهی
جریانهای مختلف تاریخی موجب شدهاند که مردم از دسترسی به علمی که خداوند به حضرت آدم (ع) آموخت، دور شوند. این علم، علمی وراثتی بود که به اهل بیت پیامبر منتقل شد. اهل بیت پیامبر نه تنها وارث علمهای مختلف بودند، بلکه از منابعی برخوردار بودند که برای دیگران غیرقابل دسترس بود.
یکی از مهمترین ویژگیهای علمی اهل بیت، علم وراثتی است که از نسل به نسل منتقل شد. این علم از ابتدا به امیر المومنین علی (ع) رسید، کسی که پیامبر اسلام در دوران حیات خود درهای علم را بر او گشود. طبق روایات، آنچه پیامبر اسلام به حضرت علی (ع) آموزش داد، آنچنان وسیع و گسترده بود که از هر در بهواسطه او هزار باب علم گشوده میشد. این نشاندهنده عمق و وسعت علمی است که حضرت علی (ع) از آن بهرهمند بود.
اما علم اهل بیت (ع) تنها به این موارد محدود نمیشود. آنها وارث علوم دیگری نیز بودند که از جمله آنها میتوان به علم جفر و مصحف فاطمه (ع) اشاره کرد. جفر ، به عنوان یکی از دانشهای وراثتی، به اهل بیت اختصاص داشت و مصحف فاطمه (ع) نیز مجموعهای از کلمات و آموزههای معنوی است که بهطور خاص برای اهل بیت به یادگار مانده است.
علاوه بر این منابع علمی، اهل بیت از ستون نوری بهرهمند بودند که همیشه در اختیار آنها قرار داشت. این نور الهی، آنها را در درک علوم مختلف یاری میکرد و ارتباطشان با عالم غیب را برقرار میساخت. علاوه بر آن، ملائکه نیز به اهل بیت الهام میکردند و برخی از احادیث حکایت از سخن گفتن ملائکه با اهل بیت دارد. این ویژگیها نشاندهنده جایگاه ویژه اهل بیت در دنیای علم و معرفت هستند، که از سرچشمههای الهی و وحیانی تغذیه میکردند.
گستره بیپایان علم اهل بیت (ع): فراتر از مرزهای عالم مادی
تنوع و وسعت علم اهل بیت علیهم السلام برای ما در این زمان به سختی قابل درک است. اگر به علوم و رشتههای مختلفی که امروزه در دانشگاهها و مراکز علمی تدریس و تحقیق میشود نگاه کنیم، متوجه میشویم که حتی شمارش و دستهبندی آنها نیز کار دشواری است. اما باید به این نکته توجه کنیم که این تنوع و گستردگی تنها مربوط به علومی است که در دنیای مادی و در محدودههای قابل تجربه و آزمایش برای بشر امروز حاصل شده است.
علم اهل بیت (ع) اما فراتر از محدودیتهای عالم ماده است. برای آنها هیچ مانعی از قبیل ناتوانی در ابزار تجربه یا محدودیتهای علمی که انسانها با آن مواجهاند، وجود ندارد. علم آنها از جنس تجربههای مادی نیست و حتی از علم ملائکه هم فراتر است. علم اهل بیت (ع)، علمی است که به طور مستقیم از طرف خداوند به آنها آموخته شده است. در قرآن کریم آمده است: «و علم آدم الاسماء کلها…» (و خداوند به آدم همه نامها را آموخت)، که نشان از تعلیم الهی و بدون واسطه است.
این علم الهی هم شامل دانش نسبت به عالم محسوس و جزئیات آن است، هم به غیر محسوسات و اسرار عالم ماورای طبیعت. علاوه بر آن، اهل بیت (ع) از علم به حکمت الهی در عالم ماده نیز برخوردارند. این نوع از علم، علمی است که از حیطه توان بشر معمولی خارج است و نمیتوان آن را با علم تجربی و محدود انسانها مقایسه کرد.
در حقیقت، گستردگی و تنوع علم اهل بیت (ع) آنقدر عمیق و وسیع است که درک آن برای ما بسیار دشوار است و مقایسه آن با مجموع علومی که امروزه در اختیار بشر است، امری نادرست و خطا خواهد بود. علم اهل بیت (ع) نهتنها جامع و کامل است، بلکه از هر نظر فراتر از مرزهای مادی است.
معاویه و مانعتراشی در مسیر سرازیر شدن علم در جامعه اسلامی
معاویه با سیاستهای خاص خود که در نوشتههای پیشین به آن اشاره شد، موجب فاصله گرفتن امت اسلامی از منبع عظیم علمی اهل بیت (ع) گردید. او و جریان اموی که رهبری آن را بر عهده داشت، از هر ابزاری استفاده کردند تا مردم را از این گنجینه علمی دور سازند. تاثیرات این سیاستها بهگونهای بود که نسلهای بعدی نیز که تحت تاثیر فرهنگ اموی قرار داشتند، همین روشها را در پیش گرفتند و از آن زمان تاکنون این سیاستها در جوامع علمی نیز ادامه یافته است.
بررسی برخی از کتب و اندیشههای شیوخ مخالفین اهل بیت (ع) نشان میدهد که تفکر اموی در آنها همچنان حاکم است. با گذشت قرنها از دوران معاویه، هرچند او به این دنیای فانی وداع گفت، اما آثار و اندیشههای بنیامیه همچنان در بسیاری از نوشتهها و تفکرات موجود ادامه دارد. این جریان بهگونهای در اندیشهها و کتابها نفوذ کرده که حتی بعد از گذشت زمان، تاثیرات آن هنوز در سطوح مختلف علمی و دینی مشاهده میشود.
رویکرد بخاری نسبت به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: نادیدهانگاری مناقب و فضائل
کتاب صحیح بخاری بهعنوان یکی از مهمترین منابع حدیثی مورد استناد اهل سنت شناخته میشود و بسیاری از افراد این کتاب را بهعنوان کاملاً صحیح و معتبر میپندارند. اما در بررسی دقیقتر، میتوان مشاهده کرد که رویکرد این کتاب نسبت به شخصیتهایی چون حضرت علی علیهالسلام تحت تاثیر تفکرات بنیامیه قرار دارد. گرچه در این کتاب بهطور مستقیم و صریح به حضرت علی علیهالسلام توهین نشده است، اما رویکرد کلی آن بهگونهای است که مناقب و فضائل این امام معصوم را بهطور عمدی نادیده گرفته و حتی کتمان کرده است.
این شیوهنگری بخاری کاملاً منطبق با تفکرات عثمانیها است، همانطور که پیشتر اشاره شد، عثمانیها تحت تاثیر افکار معاویه قرار داشتند. معاویه بهعنوان دشمن سرسخت خلافت حضرت علی علیهالسلام، در تلاش بود تا مشروعیت حکومت ایشان را زیر سوال ببرد. در این راستا، جریانهایی مانند عثمانیها که به نوعی ساخته و پرداختهی سیاستهای معاویه بودند، نه تنها خلافت حضرت علی علیهالسلام را نمیپذیرفتند، بلکه در ایجاد فاجعه کربلا و جنگ با حضرت سیدالشهداء نقش اصلی را ایفا کردند.
بنابراین، میتوان گفت که بخاری نهتنها در روایتهای خود از حضرت علی علیهالسلام کمتر به فضائل ایشان پرداخته، بلکه بهطور غیرمستقیم در راستای جریانهای فکریای که توسط معاویه پایهگذاری شده بود، عمل کرده است. این رویکرد در کتابهای حدیثی اهل سنت همچنان تاثیرگذار است و بهویژه در بحث مناقب اهل بیت (ع) در آن زمان و حتی در عصر حاضر قابل مشاهده است.
بخاری هر چند کتاب مناقب اهل بیت دارد: مناقب علی علیه السلام مناقب حسن علیه السلام اما گویی مایل نبوده که مناقب اهل بیت را بیاورد در مناقب ابوبکر 17 روایت را ذکر کرده است در مناقب عمر 21 روایت و در مناقب حضرت علی علیه السلام نیز 7 روایت آورده است.
باب مناقب عثمان را با این حدیث از عبد الله بن عمر ختم میکند: در زمان رسول خدا کسی را معادل ابوبکر نمی دانستیم و پس از ابوبکر کسی را هم شان عمر نمی دانستیم و پس از عمر کسی را معادل عثمان نمی دانستیم و پس از عثمان «لانفاضل بینهم»؛ کسی را بردیگری برتری نمیدادیم(1) یعنی حضرت علی علیه السلام را در مرتبه چهارم هم ذکر نمیکردیم.
با توجه به این نکته که بخاری تمام کتابش را صحیح می داند و معاصرین از عامه نیز این کتاب را کاملا صحیح می دانند و هیچ نقد و اشکالی را بر این کتاب برنمیتابند این روایت دارای اهمیت ویژه ای می شود. منظور بخاری از نقل این روایت این است که: بعد از این سه نفر فضیلتی نیست نمی دانیم چه کسی برتر است و این مبنای عثمانی ها در عامه است. در سلسله مطالب قبل، گذشت که عثمانی ها نتیجه تلاش ها و مکر های معاویه بودند؛ لذا در این قسمت سایه شوم معاویه و نتیجه سیاست های او را در کتاب بخاری می بینیم.
البته شاید در نگاه اول این تصور برای خواننده حاصل شود که آوردن این روایت اتفاقی بوده است و با چنین منظوری نبوده است، اما وقتی به انتهای کتاب مناقب علی علیه السلام نگاه می کنیم واضح می شود که«بخاری» بر اساس نگاه امویان تالیف شده است او در انتهای باب مناقب امام علی علیه السلام نقل می کند که هر آنچه از علی علیه السلام است دروغ است :«فکان ابن سیرین یرى أن عامة ما یروى على على الکذب» (2)
این کلام دارای دو معنا می باشد :
1- اینکه عموم آنچه که از حضرت علی نقل می شود کذب است
2- روایات از علی یا فضائل علی علیه السلام کذب است
اگر اولی باشد یعنی هر چند که ما در شان علی علیه السلام روایاتی آوردیم؛ اما این نباید باعث شود که کسی به دنبال روایاتی برود که از علی علیه السلام نقل شده است؛ چرا که عموم این روایات کذب است.
اما اگر معنای دوم ملاک باشد: یعنی عموم روایاتی که در باره فضائل علی علیه السلام گفته شده است کذب است.
عینی نیز شارح بخاری با استناد به این نقل می گوید آنچه که اکثر کوفیه به ویژه روافض از علی علیه السلام نقل می کند کذب و جعلی است .(3)
وی با اضافه کردن این جمله کوچک اعتقاد عثمانی خویش را ناخود آگاه به خواننده القا میکند. او با این جمله نقل ابن عمر را تایید میکند که پس از عثمان کسی بر دیگری بر تری ندارد و شیوع روایات یا فضائل درباره علی علیه السلام کذب و دروغ است.
وی روایت شریف نبوی را در شان دختر رسول خدا نقل کرده است. پیامبر فرمود:«فاطمه بضعه منی …» فاطمه پاره تن من است و هر کس که او را غضب ناک کند من را غضب نا ک کرده است.(4)
در قسمتی دیگر از بخاری داستان جعلی خواستگاری حضرت علی علیه السلام را از دختر ابو جهل که توسط بنی امیه جعل شده است نقل می کند. وی با این نقل علی علیه السلام را مصداق« آزار دهنده فاطمه دختر پیامبر» معرفی می کند. (5)
وی طبق همین حدیث جعلی نقل میکند که پیامبر فرمود: «ابوالعاص شوهر زینب با وفاتر از علی علیه السلام است»(6) با توجه به اینکه ابو العاص قبلا مشرک بوده است و در جنگ بدر اسیر شده است، اما علی علیه السلام هیچ گاه به خداوند شرک نورزید و او تنها یار و حامی پیامبر تا آخرین لحظه عمر شریف پیامبر بوده است و علی همان کسی است که در جنگ احد که همه فرار کردند آنچنان از جان خویش در راه دفاع از رسول خدا گذشت غریو «لا فتی الا علی…» از ملائکه بلند شد.
حدیث غدیر و موضع «بخارى»
از تعصب هاى شگفت آور بخارى خدشه وارد کردن به حدیث متواتر غدیر است؛ حدیثى که بیش از یکصد صحابى آن را نقل کرده اند؛ حدیثى که به چند برابر از حد تواتر رسیده است. بزرگان مورد اعتماد حدیث شناس اهل سنّت نیز به متواتر بودن این حدیث تصریح کرده اند؛ آن سان که با مراجعه به کتابهایى از دانشمندان عامه متواتر بودن حدیث غدیر آشکار مى شود(7)
بخاری و تردید او در احادیث امام صادق علیهالسلام: نشانهای از رویکرد ضد اهل بیت
یکی از نشانههای دشمنی بخاری با اهل بیت پیامبر (ص) و انحراف او از سیره آن بزرگواران، عدم توجه او به روایات امام صادق علیهالسلام در کتاب خود است. بخاری نه تنها روایات امام صادق علیهالسلام را به طور وسیع در مجموعهی خود نیاورده، بلکه در برخی از احادیث ایشان نیز تردید کرده است. این رویکرد بخاری خود نشاندهنده موضع مخالف او نسبت به اهل بیت و بخصوص امام صادق (ع) است که به عنوان بزرگترین عالم اهل بیت در زمان خودش شناخته میشود.
ابن تیمیه، یکی از شخصیتهای شناختهشده اهل سنت، با گستاخی در مورد امام صادق علیهالسلام میگوید: «هیچکدام از ائمه چهارگانه، قواعد فقهی را از جعفر صادق (ع) اقتباس نکردهاند، اما روایات او را در کنار روایات دیگران آوردهاند.» این سخن به وضوح نشاندهنده تلاش برای کمارزش نشان دادن علم و فقه امام صادق (ع) و تضعیف موقعیت علمی ایشان در مقابل دیگر ائمه اهل سنت است. همچنین، ابن تیمیه در این جمله میافزاید که احادیث جعفر صادق (ع) به اندازه احادیث دیگر راویان معتبر نیست و روایات او کمتعدادتر از دیگران است.
در همین راستا، بخاری نیز وقتی برخی از احادیث امام صادق علیهالسلام را از طریق یحیی بن سعید قطان دریافت کرد، از نقل این روایات خودداری کرده و آنها را مورد تردید قرار داد. بخاری در عمل توانایی حفظ حدیث توسط امام صادق (ع) را در حد و اندازههای دیگر راویان نمیداند، در حالی که امام صادق علیهالسلام بزرگترین مراجع علمی و فقهی تاریخ اسلام بودهاند.
این رویکرد بخاری در زمانهای که اعتقاد به عدالت تمامی صحابه در میان اهل سنت رواج پیدا کرده بود، قابل تامل است. در زمان معاویه، که به راحتی به لعن و سب حضرت علی علیهالسلام دستور داده میشد، بخاری در زمانی زندگی میکرد که اعتقاد به عدالت تمام صحابه جزء اصول اعتقادی اصلی اهل سنت بود. با این حال، او به شکلی ظریف و در قالبی پنهان، مناقب و فضائل اهل بیت، بهویژه امام علی علیهالسلام، را نادیده گرفت و حتی در بسیاری از موارد در پی کمارزش جلوه دادن آنها برآمد.
در حقیقت، کتاب صحیح بخاری نه تنها بهعنوان یک اثر علمی مستقل، بلکه بهعنوان دستاوردی از سیاستهای منافقانه و ضد اهل بیت معاویه تلقی میشود. بخاری در کتاب خود شاید در ظاهر مناقب علی علیهالسلام یا فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) را ذکر کرده باشد، اما در باطن، سیاستهای بنیامیه و دشمنی با اهل بیت (ع) همچنان در رویکرد او و کتابش نمایان است. این کتاب به نوعی بیانگر روحیه و تفکرات معاویه است، که علیرغم ظاهرِ پذیرفتهشدهاش، در واقع بیانگر یک سیاست مخفیانه و مغرضانه علیه اهل بیت پیامبر (ص) است.
پی نوشت ها
1. حدثناعبد العزیز بن أبی سلمة الماجشون عن عبید الله عن نافع عن ابن عمر قال کنا فی زمن النبی صلى الله علیه وسلم لا نعدل بأبی بکرأحدا ثم عمر ثم عثمان ثم نترک أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم لا نفاضل بینهم /صحیح بخاری ج 4 ص 203
2. صحیح بخاری/ ج 4/ص 209
3. عمده القاری ، العینی ج 16 ص 218
4. بخاری ج 4 ص 210
5. صحیح البخاری کتاب فضائل الصحابة ، باب ذکر أصهار النبی – صلى الله علیه وآله وسلم – رقم 3729 وأطراف الحدیث کتاب الخمس رقم 3110 ، کتاب النکاح رقم 5230 ، وکتاب الطلاق رقم 5278
6. همان
7. . براى نمونه مى توان به کتاب هاى الازهار المتناثرة فی الاخبار المتواترة و الفوائد المتکاثرة فی الاخبار المتواترة نوشته جلال الدین سیوطى، شرح الجامع الصغیر نوشته نورالدین عزیزى، شرح الجامع الصغیر اثر مناوى، المرقاة نوشته على قارى،
الاربعین فی مناقب امیرالمؤمنین نگارش جمال الدین محدث شیرازى، السیف المسلول نوشته ثناء الله شاگرد ولى الله دهلوى که پدر صاحب کتاب تحفه اثنا عشریه است، اسنى المطالب اثر ابن جزرى و کتاب هاى دیگر مراجعه کرد.
8. منهاج السّنه: 7 / 533.