نویسنده :حامد صارم
النباالعظیم :محفلی برای پژوهش های شیعه
وقتی «قاطعیتِ میدان» به جامهٔ «أعلمیتِ فقهی» دوخته میشود، وظیفهٔ پژوهش این است که درزها را نشان دهد. این بازخوانی، پروندهٔ قتالِ مانعانِ زکات را دوباره روی میز میگذارد و میپرسد: آنچه رخ داد، دانش برتر بود یا صرفاً جرات ارتکاب جنایت؟
چکیده:
پارهای از آثار متقدّم و متأخر اهلسنّت، حکم ابوبکر به قتالِ مانعانِ زکات و مخالفت آغازینِ برخی صحابه با آن را نشانهٔ «أعلمیت» او دانستهاند؛ چنانکه از ابنحَجَر نقل شده که استقامت ابوبکر بر قتالِ تفریقکنندگان میان نماز و زکات، دلیل بر عظمت علم اوست و پس از مباحثه، دیگران به رأی او بازگشتند (الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66؛ تهذیب الأسماء، 2/41). این مقاله، با روشِ تحلیلی–انتقادی و بر پایهٔ خوانش تطبیقیِ گزارشهای روایی و تاریخی، نشان میدهد این استدلال با سه دسته اشکال بنیادی مواجه است: ۱) اشکال منطقیِ «دَور» میان حجّیتِ اجماع و اثباتِ خلافت/أعلمیت؛ ۲) ناسازگاریهای درونمتنیِ منابعِ اهلسنّت با خود این مدعا؛ از جمله گزارشی که مشورت ابوبکر با علی(ع) را در ماجرای رِدّه نقل میکند و سخن علی(ع) را بر مخالفت با او و سپس تصمیم ابوبکر را در همان چارچوب صورتبندی میکند (کنز العمّال، 6/531)؛ ۳) اشکالات روششناختی در گذار از «اعمال زور» به «أعلمیت در حکم»، خَلطِ «موضوعات» (مرتد/مانعِ زکات/متمنّعِ سیاسی)، و ترجیحِ یک قرائت خبری بر اجماعِ ادعایی. نتیجهٔ مقاله آن است که حداکثرِ دلالتِ این شواهد – اگر تماماً پذیرفته شوند – اثبات «عزم اجرایی بی منطق» است نه «أعلمیتِ فقهی»، و با توجه به تعارضات درونمنابع، دلالت استقرائیِ آنها برای نتیجهٔ مطروحه ناکافی است. افزون بر این، با لحاظِ پیشینهٔ «خلاف اجماعِ مهاجر و انصار» در قتالِ برخی قبایل و پیامدهای حقوقیِ اقدامِ خالد بن ولید، مدعای مشروعیتبخش به خلافت، بیش از آنکه تقویت شود، دچار تزلزل روایی و منطقی میگردد (تشیید المطاعن، ۱۴۶–۱۴۷؛ شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208).
کلیدواژهها: ابوبکر، مانعانِ زکات، اجماع، أعلمیت، رِدّه،
مقدمه:
در ادبیات کلامی–تاریخی اهلسنّت، یکی از شواهدی که برای برجستهسازیِ جایگاه ابوبکر بهعنوان اعلمِ صحابه اقامه شده، پروندهٔ قتالِ مانعانِ زکات است: ابوبکر بر اجرای یکپارچهٔ نظامِ عبادی–مالیِ اسلام ایستاد و به قتال فرمان داد؛ سپس روایت شده که صحابه پس از مباحثه، رأی او را صواب یافتند و به آن بازگشتند (الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66؛ تهذیب الأسماء، 2/41). در برابر، منابعی از همان طیف، گزارشهایی عرضه میکنند که یا از «اجتماعِ کلمهٔ مسلمین» بر راهبردی غیر از قتالِ فوری سخن میگوید یا از مشورت ابوبکر با علی(ع) و تعیینِ نسبتِ صحیحِ «جمعِ نماز و زکات» حکایت دارد (کنز العمّال، 6/531؛ نیز: شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208). این دوگانه، زمینهٔ پرسشهای روششناختی و منطقی تازهای را فراهم میکند: آیا میتوان از اعمال قدرت سیاسی–اجرایی به أعلمیتِ فقهی گذر کرد؟ نسبتِ ادعای اجماع با گزارشهای ناسازگار چیست؟ و در تحلیل مسئله، تفکیک دقیقِ موضوعات چه نقشی دارد؟ مقالهٔ حاضر با رویکردی انتقادی–تحلیلی، مدعای «أعلمیتِ ابوبکر» بر پایهٔ این پرونده را بازمیسنجد.
طرح مسئله و پرسشهای پژوهش
مسئلهٔ محوری: آیا قتالِ مانعانِ زکات و مخالفتِ آغازینِ برخی صحابه – به فرضِ ثبوت – میتواند حجتی معتبر بر «أعلمیتِ ابوبکر» تلقی شود؟
پرسشها:
- از منظر منطق استدلال، گذار از «اقدام اجرایی» به «أعلمیتِ فقهی» چه پیشفرضهایی دارد و با چه موانعی مواجه است؟
- گزارشهای همعرضِ منابع اهلسنّت، دربارهٔ موافقت/مخالفت صحابه و مشورتها، چه ناسازگاریهایی نشان میدهد؟
- نسبتِ ادعای «حجّیتِ اجماعِ صحابه» با این پرونده چیست و آیا به «دَور» نمیانجامد؟
- تفکیکِ موضوعات (مرتد/مانعِ ادای زکات/متمنّعِ سیاسی) چه تأثیری بر نتیجه دارد؟
روششناسی
پژوهش با روشِ تحلیلی–انتقادی و بر پایهٔ خوانش تطبیقی منابع انجام شده است: استدلالهای مثبت (الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66؛ تهذیب الأسماء، 2/41) در کنار گزارشهای نقضی (کنز العمّال، 6/531؛ شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208؛ نیز: تشیید المطاعن، ۱۴۶–۱۴۷) قرار گرفته و از منظر منطق، دلالتشناسی و روش استنباط ارزیابی شدهاند. ارجاعات طبق درخواست، درونمتنی و داخل پرانتز آمده و از نقلِ متن عربی خودداری شده است.
پیشینهٔ مختصر و چارچوب مفهومی
- أعلمیت: برتری دانشی در تشخیص حکم و استنباط، نه صرفاً در قاطعیت اجرا.
- اجماعِ صحابه: در سنت اهلسنّت، حجّیتِ اجماع، در بسیاری از تقریرها، نقشی مشروعیتبخش برای خلافتِ نخستین ایفا کرده است؛ اما همین مدعا اگر برای توجیهِ خروج از رأیِ غالبِ صحابه به کار رود، به «دَور» دچار میشود: خلافت با اجماع توجیه میشود و اجماع با صوابانگاریِ فعلِ خلیفه (دَورِ مصرح/مضمر).
- تفکیک موضوعات: «مرتدّ» از «مانعِ زکات» و او از «متمنّعِ سیاسی/اداری» متمایز است؛ خَلطِ آنها میتواند حکم را از حیثِ موضوع تغییر دهد.
دادههای روایی–تاریخی محل استناد
- استدلالِ مثبت: قاطعیتِ ابوبکر در قتالِ تفریقکنندگان میان نماز و زکات و «بازگشتِ صحابه به رأی او»، به عنوان دلیلِ أعلمیت (الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66؛ تهذیب الأسماء، 2/41).
- گزارشِ نقضی: نقلِ مشورتِ ابوبکر با علی(ع) در بابِ رِدّه و تأکیدِ علی(ع) بر جمعِ نماز و زکات و نفیِ تفریق، و سپس صورتبندیِ تصمیم در همین چارچوب (کنز العمّال، 6/531).
- زمینهٔ مرتبط: پیشینهٔ «خلافِ اجماعِ مهاجر و انصار» در برخی مواردِ قتال و پیامدهای حقوقیِ اقدام خالد، که خود مشروعیتِ تصمیمسازی را با تزلزل روبهرو میکند (تشیید المطاعن، ۱۴۶–۱۴۷؛ شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208).

تحلیل انتقادی
۱) اشکالِ دلالت: از «قاطعیتِ اجرا» تا «أعلمیتِ حکم»
حتی اگر ثبوتاً بپذیریم که ابوبکر بر رأی خود ایستاد و دیگران بازگشتند، قاطعیت در اجرا نهایتاً میتواند اراده و مدیریت را نشان دهد، نه ضروراً أعلمیت در استنباط. تبدیل «کار اجرایی» به «برتریِ علمی»، مغالطهٔ انتسابِ صفت از فعلِ غیرهمسنخ است؛ مگر آنکه «استدلالِ فقهیِ برتر» مستقلاً تبیین و اقامه شده باشد، که در نقلهای مورد استناد، چنین تبیینی عرضه نشده است (الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66).
۲) اشکالِ ناسازگاری درونمنابع
گزارشِ مشورت با علی(ع) (کنز العمّال، 6/531) ساختار ادعا را تغییر میدهد: اگر رأی علی(ع) مبتنی بر جمعِ نماز و زکات و نفیِ تفریق بوده، دیگر نمیتوان مخالفت آغازینِ «همهٔ صحابه» و سپس «بازگشتِ همگانی به رأی ابوبکر» را دلیل أعلمیت دانست؛ دستکم، اجماعِ مخالفِ آغازین و بازگشتِ بعدیِ همگان، درونِ همین نقلها یکدست و قابلاتکا نیست. این تعارض، قوّت دلالتِ استقرائیِ استدلالِ مثبت را بهطور محسوس کاهش میدهد.
۳) اشکالِ دَور میان «حجّیتِ اجماع» و «تصویبِ فعل خلیفه»
در برخی تقریرها، حجّیتِ اجماع برای اصلاح مشروعیتِ خلافت به کار میرود؛ اما در همین پرونده، خروج از رأیِ غالب/اجماعِ ادعایی به عنوان دلیلِ أعلمیتِ همان خلیفه معرفی میشود. چنین تقریری به دَور میانجامد: اجماعْ معیارِ حقانیتِ خلافت است و حقانیتِ خلیفهْ معیارِ نقضِ اجماع. این دَور، استدلال را از حیثِ منطقِ درونی آسیبپذیر میکند (تهذیب الأسماء، 2/41؛ تاریخ الخلفاء، 1/66).
۴) خَلطِ موضوعات و پیامدهای فقهی
مرزگذاریِ دقیق میان «مرتد»، «مانعِ ادای زکات» و «متمنّعِ سیاسی/اداری» در حکمگذاری تعیینکننده است. یکسانانگاریِ این عناوین میتواند موضوعِ حکم را عوض کند و بدینترتیب، قیاسِ رأی از یک باب به باب دیگر را مخدوش سازد. در گزارشهای محل بحث، این تفکیک بهقدرِ کافی تبیین نشده و قوتِ استنباطِ فقهیِ مدعا را تضعیف میکند.
۵) نسبتِ پروندهٔ خالد و مشروعیتِ تصمیمسازی
با لحاظ گزارشهایی که اقدامِ خالد را واجدِ پیامدهای سنگین حقوقی و اخلاقی دانسته و مسئولیتِ سیاسی–شرعیِ آن را به پای تصمیمسازیِ عالی نوشتهاند، تصویر کلّیِ «مشروعیتِ تصمیمگیری» در آن مقطع، بهجای تقویتِ ادعای أعلمیت/مشروعیت، دچار ابهام و تزلزل میشود (تشیید المطاعن، ۱۴۶–۱۴۷؛ شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208).
بحث
جمعبندیِ دلالتها نشان میدهد:
- استدلالِ مثبت برای أعلمیت، در بهترین حالت، به کاراجرایی دلالت دارد، نه به برتریِ علمی؛
- ناسازگاریِ روایی (میان ادعای بازگشتِ همگانی و گزارشِ مشورت/تأییدِ جمعِ نماز و زکات) اعتمادپذیریِ استنتاج را کاهش میدهد؛
- با حضورِ «دَور» میان اجماع و خلافت، و نیز تفکیکناپذیریِ موضوعات در نقلها، استدلال از حیث روششناختی ناتمام است؛
- پیوندِ این پرونده با مسئولیتِ سیاسی–حقوقیِ اقداماتِ میدانی (پروندهٔ خالد) نیز، به جای تقویتِ مشروعیت، پرسشهای جدید میگشاید.
نتیجهگیری
مدعای «أعلمیتِ ابوبکر» بر پایهٔ قتالِ مانعانِ زکات، با ارزیابی روایی–تحلیلیِ منابعِ مورد استناد اهلسنّت، فاقد نیروی اثباتیِ کافی است. تعارضهای درونیِ نقلها، اشکالات منطقی (دَور) و خللهای روششناختی (خَلطِ موضوع و گذار ناروا از قاطعیت به أعلمیت)، جمعاً دلالت مدعا را بهطور معتنابه تضعیف میکنند. بنابر این، اگر هدف، اثبات أعلمیتِ فقهی باشد، این پرونده – بهتنهایی – کفایت نمیکند و نمیتواند پایهٔ محکمِ مشروعیتبخشی کلامی تلقی شود. همچنین، با توجه به پیشینهٔ «خلافِ اجماع» در برخی تصمیمها و پیامدهای حقوقیِ آن، استناد به این پرونده برای تقویت مشروعیت، نتیجهٔ معکوس به بار میآورد (تشیید المطاعن، ۱۴۶–۱۴۷؛ شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید، 17/208؛ الصواعق المحرقة، 1/47؛ تاریخ الخلفاء، 1/66؛ تهذیب الأسماء، 2/41؛ کنز العمّال، 6/531).
محدودیتها و پیشنهادها
این مطالعه بر خوانشِ نقلهای شاخص تکیه دارد و بهصورت هدفمند از نقل متن عربی پرهیز کرده است. پیشنهاد میشود پژوهشهای بعدی با گردآوری نظاممندِ نسخهها و طرقِ روایی، و تفکیک دقیقتر طبقاتِ رجال و سیاقهای تاریخیِ قبایلِ رِدّه، سنجشِ وثاقت و دلالت را تکمیل کنند.
فهرست منابع (درونمتنی ارجاع داده شده)
- ابنحَجَر الهَیتمی، الصواعق المحرقة (1/47).
- جلالالدین سیوطی، تاریخ الخلفاء (1/66).
- یحیی بن شرف نووی، تهذیب الأسماء (2/41).
- متقی هندی، کنز العمّال (6/531).
- ابنأبیالحدید، شرح نهجالبلاغه (17/208).
- تشیید المطاعن (ص ۱۴۶–۱۴۷).
















