خانه / شخصیت‌ها / اشرار و دشمنان اهل بیت علیهم السلام / ناگفته‌هایی از برنامه‌ریزی معاویه برای وقوع فاجعه عاشورا

ناگفته‌هایی از برنامه‌ریزی معاویه برای وقوع فاجعه عاشورا

ناگفته‌هایی از برنامه‌ریزی معاویه برای وقوع فاجعه عاشورا/ چرا برخی معاویه را کاتب وحی و خلیفه خدا می‌دانند؟
معاویه برای شیطنت خویش از ارتکاب هیچ جرمی دریغ نداشت؛ او طوری به باطن خبیث خویش رنگ دین زد که عده‌ای او را کاتب وحی و خلیفه پروردگار توهم کردند.

گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو» – حامد صارم؛ ائمه طاهرین علیهم السلام، در عالم هستی وظیفه هدایت مخلوقات خداوند را از جانب او بر عهده دارند. یکی از شئونات و منزلت‌های عظیم عترت طاهرین این است که ایشان مظهر اسم «هادی» خداوند می‌باشند. هرمخلوقی که از ابتدای خلقت عالم هستی تا به امروز و تا زمان نفخه صور و قیامت، هدایت شده است و یا هدایت خواهد شد به یمن و نورانیت و هدایت این انوار مقدس بوده است و خواهد بود.

ائمه طاهرین در خلقت نورانی خویش معلم ملائکه مقرب الهی بوده‌اند. ملائکه مقرب از تسبیح ایشان تسبیح را آموختند و از تهلیل ایشان بود که «لااله الا الله» را بر زبان راندند. در یک کلام «من وحده قبل عنکم» هر کس که خداوند را به یکتایی عبادت کرد و به توحید معرفت پیدا کرد؛ از اهل بیت عصمت و طهارت پذیرفته است.

از ملائکه گرفته تا حضرت آدم و از آدم تا زمانی که وجود نورانی چهارده معصوم شکل بشری به خود گرفته و به این زمین خاکی پای گذاشتند؛ همه و همه کسانی که معرفت به توحید پیدا کردند منور به نور هدایت این چهارده نور مقدس شدند. در این کره خاکی، نیز اهل بیت وجودشان هدایت برای انسان‌ها بود.

یکی از جنبه‌های هدایت اهل بیت عصمت و طهارت شناساندن دشمنان خداوند بود. دشمنانی که اسیر دست شیطان بودند و درکات آتش جهنم را اختیار کرده و مانند امام کافرشان؛ ابلیس، مضحکانه در برابر خداوند تبارک و تعالی به جنگ پرداختند. غافل از اینکه خدای تعالی دنیا را محلی برای آزمایش قرار داد؛ نه اینکه عاجز از هلاکت و نابودی این دشمنان باشد.

معاویه و یزید از دشمنان خداوند

معاویه و یزید و اسلاف این دو جرثومه فساد و تباهی که همگی بنده شیطان بودند به مانند معلم خویش ابلیس، برای بندگان، که به حقیقت می‌خواستند به سمت هدایت حرکت کنند دام‌هایی پهن کردند تا راه هدایت را ببندند. بنی امیه این بوزینگان شجره ملعونه را به جای شجره طیبه به جویندگان حقیقت نشان دهند تا بر روی زمین خداوند عبادت نشود، اما با نوشیدن جرعه جرعه صبر و جرعه جرعه مرگ توسط امام حسن و امام حسین علیهما السلام این توطئه بوزینگان بنی امیه به سرانجام نرسید و شاید این سِرّکلام پیامبر باشد که حسن و حسین علیهما السلام دو سرور اهل بهشت هستند.

توطئه معاویه برای شهادت امام حسین علیه السلام

معاویه برای شیطنت خویش از ارتکاب هیچ جرمی دریغ نداشت. او طوری باطن خبیث خویش را رنگ دین می‌زد که عده ای نابخرد او را کاتب وحی و خلیفه پروردگار توهم کرده‌اند. از این روست که جنایت او مبنی بر شهادت حضرت سید الشهدا از دیدگان بسیاری از محققین حتی شیعیان حضرت سید الشهدا مخفی مانده است. تا کنون در دو نوشته به بررسی اجمالی توطئه معاویه برای شهادت حضرت سید الشهدا پرداخته شد چند محور در نوشته‌های قبلی مورد بررسی قرار گرفت:

۱٫ دعوت مردم کوفه از اباعبدالله در زمان حیات و قدرت معاویه
۲٫ حضرت امام حسین علیه السلام در جواب نامه‌های برادرش محمد بن حنفیه فرمود: این‌ها خون مرا خواهند ریخت
۳٫ کلام امام حسین علیه السلام «ان القوم انما یریدون ان یاکلو بنا و یستطیلوا بنا و یستنبطوا دماء الناس و دمائنا» این قوم می‌خواهند به وسیله ما به ریاست برسند و خون ما را خواهند ریخت.»
۴٫ بررسی برخورد مسالمت آمیز ولید، والی مدینه با آن حضرت…
۵٫ یزید در نخستین خطبه ای که در شام خواند، خبر از جنگی داد که به زودی با اهل عراق رخ خواهد داد و به واسطه عبیدالله بن زیاد پیروزی حاصل می‌شود.

کوفیانی که مطیع معاویه بودند

به خوبی می‌توان دریافت که قصد معاویه به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام بود. مهم‌ترین نکته مورد توجه این بود که معاویه نمی‌خواست خودش و فرزند نحسش یزید متهم این جنایت باشد. از این رو عراق و مردم آن را مامور به ارتکاب این جنایت کرده بود. مردم کوفه در زمان حیات معاویه به امام حسین علیه السلام نامه نگاری می‌کنند و از او دعوت به تشکیل حکومت بر خلاف، معاویه می‌کنند.

کدام معاویه؟ فراموش نکنیم معاویه ای که بسیاری را به جرم محبت به امیر المومنین از دم تیغ گذارنده بود. معاویه ای که حتی بر اساس گمان و اتهام محب بودن حضرت علی علیه السلام، انسان‌هایی را کشته بود و در کوفه از خون محبین حضرت جوی خون راه انداخته بود.

به راستی چگونه ممکن است که در زمان قدرت این ابلیس مردم کوفه دست به چنین اقدامی بزنند؟ این احتمال بسیار قوی وجود دارد که ایشان به تحریک معاویه، دست به این دعوت زدند. بررسی لشکریان عمر سعد و دعوت کنند گان در نوشتارهای آینده این مطلب را روشن‌تر خواهد نمود.

شهادت قطعی امام حسین علیه السلام

معاویه تنها یک هدف را دنبال می‌کرد و آن شهادت امام حسین بود از این رو اگر امام حسین به کربلا هم مسافرت نمی‌کرد در مدینه می‌ماند یا در مکه اقامت می‌گزید و یا به جایی غیر از این دو شهر هر آینه به دست مزدوران بنی امیه به شهادت می‌رسید. از مجموعه قرائن می‌توان این گونه استفاده کرد که امام حسین علیه السلام علی الظاهر اختیاری بین زنده ماندن و بیعت کردن و شهادت و بیعت نکردن نداشت، بلکه تنها اختیار حضرت سید الشهدا انتخاب نحوه شهادت خویش بود تا اینکه شهادت او به گونه ای باشد که تا قیامت بنی‌امیه در رسوایی و فضاحت باقی بماند و راه حق از باطل جدا باشد. البته نباید هیچ گاه از نظر دور داشت که حاق واقعه کربلا و حرکت امام حسین علیه السلام دستوری خاص از جانب پروردگارش بود چرا که «ان الله شاء ان یراک قتیلا».

برای اینکه امام حسین علیه السلام در مدینه به شهادت نرسد معاویه و یزید دستور قتل امام حسین علیه السلام را به والی مدینه ندادند و بلکه او مامور به نوعی مدارا کردن با امام حسین علیه السلام بود. به رفتار والی مدینه با امام حسین به تفصیل پرداخته شد. رفتار حاکم اموی مکه با امام حسین علیه السلام و کیفیت ورود و خروج حضرت سید الشهدا به سرزمین مکه سزاوار توجه و دقت است.

خروج از مدینه به قصد مکه

هنگامی که امام حسین علیه السلام مدینه را به قصد مکه ترک کردند این آیه شریفه را تلاوت کردند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (قصص ۲۱)(موسی) از شهر خارج شد و در حالی که ترس داشت و هر لحظه در انتظار حادثه ای بود عرضه داشت: «پروردگارا! مرا از این گروه ستمگر رهایی بخش».

تلاوت این آیه شریف نشان دهنده تصمیم بنی امیه بر قتل سید الشهدا است و خروج از مدینه به این علت است که اگر امام حسین اصرار بر توقف در مدینه می‌کردند در نهایت بنی امیه مجبور بودند که امام حسین علیه السلام را در مدینه به شهادت برسانند.

و حضرت سید الشهدا در شب جمعه، سوم شعبان وارد شهر مکه شدند و این آیه را تلاوت فرمودند: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى‏ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی‏ سَواءَ السَّبیلِ (قصص آیه ۲۲) آن گاه که به سوی مدین حرکت کرد عرضه داشت: امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت نماید (۱)

امام حسین علیه السلام قصد حج نکرد

حضرت اباعبد الله در موسم حج، به قصد عمره مفرده وارد مکه شدند و نیت حضرت سید الشهدا علیه السلام انجام حج نبود و این مساله نشان از این دارد که امام حسین علیه السلام می‌دانستند که در مکه نیز، نخواهند ماند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «امام حسین در ذی حجه، محرم به عمره مفرد شدند، سپس روز ترویه به سوی عراق حرکت کردند، در حالی که مردم به سوی منا می رفتند و کسی که نمی خواهد حج به جا بیاورد، می تواند در ماه ذی حجه محرم به احرام عمره مفرده شود»(۲) اگر بنا بر ماندن در مکه و به جا آوردن حج بود، دیگر عمره مفرده در دهه حج بی معنا بود.

برخورد والی مکه با امام حسین علیه السلام

والی مکه عمرو بن سعید بن عاص اشدق بود. او با توجه به طرح و نقشه از پیش طراحی شده معاویه خدمت امام حسین علیه السلام رسید و پرسید: آقا شما برای چه به مکه آمدید؟ حضرت فرمودند: «عائذا بالله و بهذا البیت»(۳)

چیزی بیش از این گفت گو میان امام حسین علیه السلام و والی اموی مکه در تاریخ گزارش نشده است و حاکم اموی مکه بر خلاف درنده خویی که عادت و سیره بنی امیه است با امام حسین علیه السلام برخورد کرد که با توجه با سابقه بنی امیه و سابقه عمرو بن سعید امری تامل بر انگیز است.

سرانجام امام حسین علیه السلام از مکه حرکت کردند و عمربن سعید به درخواست بعضی از بنی هاشم برای امام حسین علیه السلام امان نامه ای فرستاد که در آن نوشته بود: «اگر شما در مکه بمانید،از طرف من به شما آسیبی نخواهد رسید».

زمانی که امام حسین علیه السلام به این امان نامه اعتنا نکرد و به راه خویش ادامه داد عمرو بن سعید نامه ای برای والی کوفه نوشت: «حسین به کوفه می آید بدان که اگر او را به قتل نرسانی، عاقبت خودت به خطر می افتد»(۴)

عجیب است که والی مکه با امام حسین علیه السلام -علی الظاهر- بد رفتاری نمی‌کند، بلکه برای آن حضرت امان نامه می‌فرستد، اما والی کوفه را دعوت به قتل سید الشهدا می‌کند. آیا نمی‌تواند به خاطر این امر باشد که حاکم مکه نیز می‌دانست که توطئه معاویه چیست؟

نامه یزید به ابن عباس

والی مدینه همان طور که بیان شد با آن کسی که با یزید بیعت نکرد، خوش رفتاری نمود و حاکم مکه نیز همین رفتار را در پی گرفت. نمی‌توان گفت که این نوع عملکرد که از والیان مکه و مدینه می‌بینیم از روی اتفاق است و آنطور که از سابقه این دو حاکم معلوم است ایشان انسان‌هایی خونریز و سفاک بودند و با تقوا و ایمان کاملا بیگانه بودند، لذا می‌توان به خوبی دریافت که از روی نقشه و توطئه ای که معاویه طرح ریزی کرده بود این رفتار از سوی ایشان انجام شد. البته اگر امام حسین علیه السلام در مکه نیز ترور می‌شد طوری این اتفاق می‌افتاد که متهم این قتل بنی امیه نباشد.

این واقعیت در نامه یزید به عبد الله بن عباس قابل مشاهده است یزید به ابن عباس این گونه نوشت: «اما بعد، همانا پسر عمویت حسین و هم چنین عبد الله بن زبیر –که دشمن خداست- از بیعت من سر پیچی کرده‌اند و به مکه رفته‌اند و جان خود را در معرض هلاکت قرار داده‌اند. ابن زبیر را به زودی به قتل می‌رسانیم. ولی حسین باعث قطع رحم شده و تو بزرگ خاندانی، پس حسین را ملاقات کن و او را از این فتنه بازدار که اگر پذیرفت، به هر کیفیتی که تو به او امان دادای، من آن امان نامه را می‌پذیرم.»

در این نامه واضح است که:
۱- تفاوت برخورد بنی امیه با امام حسین علیه السلام و ابن زبیر
۲- کشته شدن قطعی کسانی که از بیعت سر باز زده‌اند
۳- مکر و حیله یزید نسبت به امام حسین علیه السلام و پیشنهاد امان نامه

ابن عباس در پاسخ این گونه نوشت:«اما بعد زبیر مردی است که هیچ ارتباطی به ما ندارد ….اما آنگاه که حسین، شهر و دیار و منزل پدرانش را رها کرد و من علت این حرکت را از او پرسیدم پاسخ داد، ماموران و کارگزاران تو در مدینه با او بد رفتاری کرده اند، به او جسارت نموده و احترامش را نگه نداشته اند و او به خانه خدا پناهنده شده است».

و در ادامه برای یزید می‌نویسد: «تقوای الهی را در آشکار و نهان پیشه کن… و برای کسی چاه مکن! چه بسیار افرادی که برای دیگران چاه کندند، ولی خود در آن چاه افتادند». از این نامه ابن عباس این حقیقت واضح و روشن است که امام حسین علیه السلام در هر صورت توسط یزید و بنی امیه به شهادت می‌رسید و ابن عباس در مقابل پیشنهاد امان نامه به او می‌گوید برای کسی چاه مکن.

شخصیت عمروبن سعید اشدق

تاریخ نگاران درباره عمرو بن سعید اشدق والی مکه نوشته‌اند: «کان جبارا من جبابره بنی امیه»(۵) او زورگویی از ستم پیشگان بنی امیه بوده است. او از شجره نفرین شده است ابن کثیر نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:«بر منبر من زورگویی از ستم‌پیشگان بنی امیه می‌نشیند که دچار خون دماغ می شود، به گونه ای که خون او بر منبر جاری می شود»(۶)

اهل عامه سخن پیامبر را بر عمرو بن سعید اشدق منطبق می‌کنند. از چنین جباری درباره سید الشهدا علیه السلام فقط همین مطلب که او از امام پرسید برای چه آمده‌اید؟سر زده و دیگر هیچگونه تعرضی نداشته است، اما همین عمرو بن سعید درباره ابن زبیر چگونه موضع می‌گیرد؟ او می‌گوید: «به خدا او را دستگیر می کنیم و اگر داخل کعبه نیز شود، کعبه را بر سرش آتش می زنیم. هرکس می‌خواهد ناراحت شود !»(۷)

یک سویی رفتار والیان مکه، مدینه وکوفه

آری! به رغم آنکه هرکدام از والیان مکه و مدینه از شجره خبیثه بنی امیه بودند؛ ولی با سید الشهدا علیه السلام برخورد سختی نکردند. چرا این والیان با امام حسین علیه السلام برخورد سخت و خشنی نداشته‌اند؟ آیا رفتار این حاکمان حکومتی با اهل بیت خوب بوده و دوست دار ایشان بوده‌اند؟ هرگز! کسی که این توهم در ذهنش خطور کند و به این پندار برسد، سخت در اشتباه است، بلکه با دقت در رفتار ایشان دانسته می‌شود که در حال پیاده کردن توطئه به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام بودند؛ لذا این دو والی نیز در خون امام حسین علیه السلام شریک هستند.

در بررسی رفتار والی کوفه با جناب مسلم که سفیر امام حسین علیه السلام در کوفه بود نیز همین رفتار دیده می‌شود. تا زمانی که عبید الله بن زیاد حاکم کوفه می‌گردد و در خور توجه است که عبید الله در زمان یزید امارت کوفه را در دست می‌گیرد، اما حکم او به دست معاویه نوشته شده است.

پی نوشت ها:
برگرفته از کتاب: ناگفته‌هایی از وقایع عاشورا، آیت الله سید علی میلانی
۱- الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۳۵
۲- وسائل الشیعه ج ۱۴ ص ۳۱۱ باب ۷ از باب‌های عمره مفرده ح ۳
۳- تذکره الخواص ص ۲۳۷
۴- ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا ص ۱۱۴
۵- البدایه و النهایه ج ۸ ص ۳۴۲
۶- مسند احمد ج ۲ ص ۵۲۲ و البدایه و النهایه ج ۸، ص ۳۴۲
۷- تاریخ الاسلام ج ۴ ص ۱۷۰

درباره مدیر

مطلب پیشنهادی

نقش علمی حضرت معصومه(س) در عالم اسلام

  نقش علمی حضرت معصومه(س) در عالم اسلام/ دلیل آمدن آیت‌الله مرعشی نجفی به قم …

پاسخی بگذارید