به مناسبت ولادت خورشید هشتم؛
مناظرهای خواندنی از امام رضا(ع) در اثبات توحید/ نگاهی کوتاه بر جنایات علمی مأمون
هدف مامون، دور کردن مردم از اهل بیت بود. اما این کار را نمیتوانست انجام دهد؛ چرا که رقیبی برای اهل بیت، سراغ نداشت. از این رو مامون …
گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ بسیاری از مفاهیمی که در عالم معقولات و عالم خیالات واقع میشود، قابل بیان و تعبیر نیست. نه قلم میتواند آن مفاهیم را به تصویر بکشد و نه زبان میتواند گویای آن واقعیات معقول و یا متخیل باشد. اگر چه زبان، زبانی رسا باشد؛ و اگر چه زبان از هنر شعر و فن خطابه برخوردار باشد. هنگامی که امور معقول را نتوان آنچنان که هست؛ بیان کرد چگونه است سخن گفتن و نوشتن درباره چیزی که از ادراک عقل و پرواز خیال بالاتر است.
عقل عاجز از درک کنه امام است
ائمه معصومین علیهم السلام در مقامی به سر میبرند که پرنده خیال و پای عقل به درک آن مرتبه عظیم نخواهد رسید. نه اینکه به آن مرتبه نخواهند رسید؛ بلکه در درک آن مقام و مرتبت نیز نمیتوانند طمع کنند و نه اینکه نمیتوانند طمع کنند، بلکه وصف آن را نیز نخواهند توانست حتی وصف شأنی از شئون آن مقام را نیز دست نخواهند یافت.
حضرت امام رضا علیه السلام میفرماید: «کیست به حق شناسائى امام برسد و تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها در بارهاش گمراهند و خیال ها حیران و سرگشته شده اند، عقلها سرگردان و چشمها بىدید، بزرگان در اینجا کوچکند و حکیمان در حیرت و سخنوران گنگ، بردباران کوتهنظر و خرد مندان جاهل هستند و نادان، شعراء لال و ادباء درمانده درباره شرح و وصف یک شأن و از شئون امام و یک مقام از مقامات او و وصف یکى از فضائلش را نتوانند، ندانند، همه به عجز معترفند، چگونه توان کنهش را وصف کرد و اسرارش فهمید، چطور کسى به جاى او ایستد و حاجت مربوط به او آورد، نه، چگونه؟ از کجا؟»(۱)
امامت به اختیار نخواهد بود
و امام رضا علیه السلام میفرماید: که عالمیانی کهشانی از شئون امام را نمیتوانند وصف کنند؛ چگونه میتوانند به اختیار خود و انتخاب خویش، برای خودشان امام انتخاب کنند. امامت مقامی است که تنها و تنها انتخاب و اختیار آن به اراده و خواست الهی صورت میگیرد و حضرت رضا صلوات الله علیه هشتمین امام از ائمه دوازده گانه ای است که خداوند او را به امامت برگزید و اطاعتش را بر تمامی جنیان و انسیان واجب گردانید. او را برگزید تا به واسطه او بر زمین عبادت شود. او هشتمین امام هدایت و معلم توحید است.
مکر مامون و پاسخ امام رضا علیه السلام
مامون یکی از ظالمین و ستمگرانی است که حق خلافت را از حضرت امام رضا علیه السلام غصب کرد همان گونه که از پدران طاهرین امام رضا علیه السلام و بالاخص حضرت امیر المومنین علیه السلام این حق غصب شد. او با ظلم و ستم، آن امام عظیم الشان را در جهت سیاستهای شیطانی خود مجبور به ترک مدینه و سفر به طوس نمود. مامون که برای به دست آوردن خلافت از کشتن برادر خویش نیز دریغ نکرده بود خطاب به امام رضا علیه السلام عرضه داشت: «من می خواهم خود را از خلافت عزل کنم و تو را خلیفه قرار دهم و با تو بیعت کنم».
امام هشتم علیه السلام در پاسخ او فرمود: «اگر این خلافت از آن توست و خداوند آن را برای تو قرار داده است پس جایز نیست که لباس خلافت را از تن بیرون بیاوری و خلافت را به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت برای تو نیست برای تو روا نیست چیزی را که برای خودت نیست به من ارزانی داری»(۲)
غاصب بودن خلفای جور
آن حضرت در این کلام کوتاه، باطل بودن اساس حکومت مامون و اشخاصی که مانند مامون به خلافت رسیدند را بیان داشتند. یعنی هرکسی که بعد از پیامبر، خلافتش از جانب خداوند نبوده است؛ و خداوند متعال برای او، حق خلافت قرار نداده است؛ خلافت او غاصبانه و ظلم و خیانت به پیامبر اعظم و همه مسلمین بوده است. و حضرت رضا صلوات الله علیه بیان داشتند که او حقی در خلافت ندارد که بخواهد آن را واگذار کند چرا که مامون، با زور شمشیر، بر تخت خلافتی تکیه زده بود که به وسیله کشتار عظیم شیعیان و ساداتی که فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بودند؛ پایههای آن محکم شده بود. خلافت او از جانب شیطنت شیطان در سقیفه به وجود آمده بود از این رو هیچ گاه نمیتوانست ادعا کند که خلافتش از طرف پروردگار است.
مکر دیگری از مامون
ابلیس عباسی مکر دیگری را در این رویارویی با حق به کار گرفت. مامون گفت: «اگر خلافت را قبول نمی کنی و بیعت من را دوست نمی داری پس ولیعهد من باش تا اینکه بعد از من خلافت از آن تو باشد» امام رضا علیه السلام فرمود: «من قبل از تو از این دنیا خارج می شوم در حالی که من مظلوم و مقتول به وسیله سم خواهم بود و بر من ملائکه آسمان گریه خواهند کرد».
پس از گذشتن کلام بین آن امام مظلوم و آن خلیفه غاصب، مامون با عصبانیت ایشان را تهدید کرد که در صورت عدم قبول پیشنهاد ولایت عهدی به سیره پدران ظالمش عمل خواهد کرد و آن حضرت را به قتل خواهد رساند و با اجبار ولایت عهدی را به امام رضا علیه السلام تحمیل کرد.
دور کردن معدن علم از جامعه هدف مکر مامون
هدف مامون آن چنان که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود این بود که مردم نسبت به امام رضا علیه السلام ذهنیت منفی داشته باشند و محبوبیت و مقبولیت آن امام در میان مردم از بین برود؛ چرا که مردم خواهند گفت که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به طمع خلافت ولایت عهدی را قبول کرده است و او به خاطر دنیا با مامون و عباسیان که دستشان تا مرفق در خون اهل بیت و شیعیان اهل بیت بود فرو رفته بود.
مامون تلاش خویش را کرد تا مردم را از امام زمان خودشان جدا سازد؛ و با این حرکت نرم، حضرت امام رضا علیه السلام را از بدنه جامعه دور سازد. دوری امام از جامعه یعنی نابود کردن دین؛ چرا که به واسطه امام و ارتباط با امام است که دین در جامعه زنده میماند. بی شک مامون که در ظاهر نفاق بنی العباس را داشت؛ در باطن، حقیقتش، بنی امیه بود. او مانند بنی امیه تیشه به ریشه دین میزد، اما منافقانه، خویش را دوستدار امام رضا علیه السلام نشان میداد. این توطئه مامون به واسطه نحوه عملکرد حضرت امام رضا علیه السلام، کارگر نیافتاد.
جنایت علمی مامون
هدف مامون، دور کردن مردم از اهل بیت بود. اما مامون این کار را نمیتوانست انجام دهد؛ چرا که رقیبی برای اهل بیت که معدن علم هستند و عالم به علوم وحیانی میباشند، سراغ نداشت. چگونه میتوان علمی که از منبع وحی میجوشد و نور الهی است را پنهان کرد؟ از این رو مامون، همان سیاست عمر و معاویه را در برخورد علمی با اهل بیت انجام داد.
همان گونه که برخی اهالی سقیفه برای خلاء علمی خود و برای پوشاندن جهل خویش در برابر رقیب، دست به دامن یهود شده و کعب الاحبارها و زیدبن ثابتها را به دربار راه دادند و یهودیان در زمان ایشان مهمترین کارها را انجام میدادند. زید بن ثابت که مشهور به یهودی بودن بود به دستور برخی مامور به کتابت و جمع آوری قرآن شده و کعب الاحبار نیز برای حکومت ایشان، مفسر قرآن و مرجع علمی بود.
معاویه نیز مشاور مهم دربارش فردی مسیحی بود که حتی در دربار معاویه، از به گردن انداختن صلیب ابایی نداشت. مامون نیز همان راه را پیش گرفت و دست به دامن علوم الحادی غرب شد. مامون با این کار وابستگی علمی به غرب را ایجاد کرد. او برای این مهم بیت الحکمه را تاسیس کرد و از این طریق علوم مختلف را از جمله فلسفه الحادی یونان باستان را به سرزمینهای اسلامی سرازیر کرد.
البته قبل از مامون دیگر ظالمان و غاصبان خلافت این کار را انجام داده بودند، اما مامون با تاسیس بیت الحکمه به این کار سرعت و وسعت بخشید باشد که به این وسیله تیشه ای اساسی به ریشه دین بزند و بتواند اهل بیت را از حیث علمی در جامعه منزوی سازد. با نگاهی به اسامی مترجمین بیت الحکمه که وظیفه ترجمه آثار فلسفی ملحدانه غرب را داشتند نقش یهود در بیت الحکمه واضح میشود.
به هر طریق مامون تشنه کتاب خانههای یونان باستان بود. او جنایتی بزرگ در میان جامعه اسلامی مرتکب شد. جنایتی که تفکر و تعقل مسلمانان را آلوده افکار الحادی غرب کرد. مرحوم مجلسی درباره این جنایت مینویسد: «این جنایت بر دین؛ و شهرت یافتن کتب فلسفه بین مسلمانان از بدعت های خلفای جور و دشمنان اهل بیت بوده است (هدف ایشان از تشهیر کتب فلسفه) منصرف کردن مردم از اهل بیت علیهم السلام و از شرع مبین بود و بر این مطلب دلالت می کند آنچه را که صفدی در شرح لامیه عجم ذکر کرده است که پس از آنکه مامون برخی از ملوک مسیحیت را منهزم کرد (احتمالا قبرس )از ایشان خزانه کتب یونان را درخواست کرد ….» البته مرحوم مجلسی متذکر این نکته میشود که کتب فلسفه قبل از آن هم وارد اسلام شده بود. (۳)
جهاد علمی اصحاب اهل بیت علیهم السلام
به هر صورت انتشار این کتب در میان جامعه اسلامی توسط مامون، گسترش بسیار یافت. هر چند که اصحاب ائمه طاهرین کتبی بسیار در نقد و رد فلاسفه یونان نگاشته بودند. کتب اصحاب ائمه، امروز به دست ما نرسیده است؛ اما فهرست نویسان شیعه اسامی این کتب را نقل کردهاند که خود شاهدی بر مقابله اهل بیت با تفکر یونان و منحرف بودن این کتب از حق و حقیقت دارد.
مرحوم نجاشی در مدخل ۱۱۶۴ در کتاب فهرستش، در ترجمه هشام بن حکم، فهرستی از تالیفات جناب هشام بن حکم، متکلم زبردست شیعه و از اصحاب امام صادق و موسی بن جعفر علیهما السلام ارائه میدهد، از جمله این تالیفات کتابی است به نام رد بر ارسطالیس (ارسطاطالیس) در توحید (۴) که نشان میدهد ارسطو این فیلسوف شهیر یونان اعتقادش در توحید مورد قبول اصحاب متکلم و محدث ائمه طاهرین نبوده است.
البته میتوان گفت که شیعیان و شاگردان اهل بیت به طور گسترده به نقد افکار فلاسفه غرب پرداختند. فقط هشام بن حکم رد بر فلاسفه ننوشت. از این میان میتوان به کتاب رد بر فلاسفه فضل بن شاذان، از بزرگان اصحاب امامیه یاد کرد. شیخ صدوق از بزرگان محدثین امامیه و شیخ قمیون نیز در کتاب کمال الدین و اتمام النعمه که به اشاره حضرت ولی عصر، تالیف شده است؛ بر فلاسفه طعن وارد کرده است یا مرحوم قطب راوندی که از او کتابی با نام تهافت الفلاسفه (تناقض گویی فلاسفه) نقل کردهاند. (۵) و طبق نقل کشی، هشام بن حکم به علت نقد و طعنش بر فلاسفه، توطئه قتلش توسط یحی بن خالد برمکی، وزیر هارون طرح ریزی شد و سر انجام به این علت تحت تعقیب قرار گرفت و جان خویش را از دست داد. (۶)
مامون خلیفه مکار عباسی، باوجود اینکه فلاسفه یونان، تفکری الحادی داشتند بازهم نسبت به ترجمه و نشر این کتب الحادی تلاش نمود. اما این مکر او نیز نتوانست علم الهی امام علیه السلام را تحت الشعاع قرار دهد چرا که در جلسات مناظره بین امام رضا علیه السلام و اصحاب کلام حقانیت اسلام و شیعه اثبات شد. کفریات فلاسفه هیچ گاه وارد افکار اصحاب ائمه طاهرین نشد.
ابطال شبهات توسط امام رضا علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السلام، تمام شبهاتی که توحید و اصل اسلام را نشانه رفته بود، باطل ساخت و توحید را آنچنان که هست و واقعیت دارد تفسیر تبیین نمود. مناظرات امام رضا علیه السلام در اکثر موضوعات توحید و خداشناسی موجود است موضوعاتی مانند: بداء، مشیت، اراده، قضا قدر، صفات فعل و ذات، اثبات حدوث عالم، اثبات قدیم واثبات خلق لا من شیء و رد اعتقاد به خلق من شیء و …. نکته بسیار جالب و مهم این است که اغلب این مناظرات قابل فهم و درک برای محققین است و ملاکها و قوانین کلی را در این خصوص بیان فرمودند. بی شک با رجوع و تمسک به کلمات گهر بار آن ستاره هدایت است که تا به امروز متکلمین و، فقهاءومحدثین شیعه توانستهاند همه شبهات مخالفین را باطل کنند.
برای نمونه یک مناظره مختصر که شامل یک اصل و قاعده در توحید است را مرور میکنیم:
امام رضا علیه السلام از شخص نصرانی که ظاهرا اعتقاد به الوهیت حضرت مسیح داشت پرسیدند «اعتقاد تو در باره مسیح چیست ؟» گفت: «ای آقای من مسیح از خدا است» امام در جواب فرمودند: «از این جمله از خدا است چه چیزی را اراده کرده ای؟ از خدا بودن فقط و فقط چهار وجه دارد: اول: بعض از کل بودن (در این صورت حضرت مسیح جزئی از خدا میشود) که دراین صورت خداوند جزء دار میشود دوم: (منظورت از جمله مسیح از خداست) مانند سرکه که از خمر به دست میآید باشد که این در باره خداوند محال است سوم: مانند فرزند و پدر (مسیح فرزند باشد و خداوند پدر) که این بر سبیل مناکحه خواهد بود (باطل بودن این قسم واضح است) چهارم: مانند مصنوع که ایجاد میشود که در این صورت خداوند خالق خواهد بود و مسیح مخلوق آیا نزد تو وجه دیگری است؟ پس آن وجه را به ما معرفی کن» در روایت آمده است که آن مرد مسیحی از جواب درماند و محکوم شد. (۷)
با این بیان بسیار مختصر وساده حضرت امام رضا علیه السلام هم باطل بودن الوهیت حضرت مسیح را اثبات فرمودند و هم چنین بیان داشتند که خلقت خداوند از قبیل کل و جزئ نیست به این معنا که مخلوقات جزئیاتی باشند که از یک وجود کلی جدا شده باشند و همچنین خلقت خداوند به این صورت نیست که ذات خداوند به شکل مخلوقات درآمده باشد و خلقت بر اساس مناکحه را نیز بیان فرمودند در نتیجه خداوند عالم هستی را ابتداعا «لا من شیء» ایجاد کرده است. بدون اینکه سابقه ای وجودی داشته باشد.
علوم بی انتهای اهلبیت عصمت و طهارت توسط روایاتی که از ایشان باقی مانده استامروز به ما رسیده است. هیچ یک از علوم اسلامی نیست الا اینکه در روایات در بارگان اصل و قانون از اهل بیت رسیده است. اما افسوس که در طول تاریخ به علت ظلم جائران و دشمنان و غفلت و کم کاری دوستان اهل بیت کسی از این علوم بهره نبرد الا عده ای بسیار قلیل. و اهل بیت مقام علمی خویش را به چاهی پلمپ شده و تعطیل شده تشبیه کردند که سر شار از آی حیات است اما تشنگان حقیقت از این چاه سراسر آب حیات روی برگرداند از این رو فرمودند: «نحن بئر المعطله» ما چاه تعطیل شدهایم هرچند ظلمی که بر اهل بیت عصمت و طهارت رفت بسیار عظیم بود و اثرات منفی دوری جامعه اسلامی از تعلیمات اهل بیت تا به امروز هم باقی است اما نباید غفلت ما از تعلیم از آبشخور علوم الهی اهل بیت باعث شود که امروز هم معارف امام رضا علیه السلام در غربت و مهجوریت باقی بماند. برتمام محبین و ارادت مندان آن امام رئوف است که اقبال و توجه بیشتر و بیشتری به کلمات گهر بار آن حضرت و پران طاهرین ایشان داشته باشند و هموتره متذکر این حقیقت باشند که: «کلامکم نور» کلام شما اهل بیت نور است و کسی که این اعتراف را در مقابل ائمه میکند یعنی با جان و دل قبول کرده است که کلام غیر اهل بیت ظلمت است و تاریکی.
پی نوشت ها:
۱- امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره ای متن ۶۷۷ مجلس نود و هفتم
۲- بحار الانوار ج ۴۹ ص ۱۲۹
۳- بحارالأنوارج ۵۷ ص ۱۹۷ تتمیم نفعه عمیم ….. ص: ۱۸۷
۴- رجالالنجاشی ص ۴۳۳ مدخل ۱۱۶۴- هشام بن الحکم أبو محمد …..
۵- بحارالأنوارج ۵۷ ص ۱۹۷ تتمیم نفعه عمیم ….. ص: ۱۸۷
۶- رجال کشی ص ۲۵۸
۷- بحارالأنوار ج ۱۰ ص ۳۴۹ باب ۱۹- مناظرات الرضا علی بن موسىصلوات الله علیهما