شهادت “عون و محمد”، ظهور توحید عملی عقیله بنی هاشم / در رثای “سلیمان کربلا”/۴- «نسیم» در یادداشتی ضمن بررسی شخصیت و جایگاه زینب کبری(س) به عنوان قهرمان توحید در واقعه کربلا به بیان شباهتهای ابراهیم خلیلالله و این بانوی بزرگ پرداخت
گروه فرهنگی «نسیم»؛ حامد صارم- محبت مادری در میان همه شهره است. عشق و محبتی که مادر به فرزند خویش دارد قابل بیان نیست. این محبت ضرب المثلی شده است برای بیان شدت رحم و رأفت و مهربانی. هنگامی که می خواهند بگویند کسی از مادر نمی تواند مهربان تر باشد به اصطلاح می گویند «دایه مهربان تر از مادر» یا هنگامی که می خواهند شدت رافت و محبت را برسانند می گویند: «از مادر مهربان تر».
هیچ مادری به راحتی نمی تواند دل از فرزند خود و جگرگوشه خود بکند و یا حتی درد و رنج فرزند خویش را تحمل کند. مادر همیشه درد و رنج را با جان و دل می خرد که فرزندش آسوده باشد. آری! گویی مادر وجودش یکجا فدای فرزندش است و وقف آسایش دلبندش.
کربلا سرزمین توحید و موحدان
در کربلا همه چیز در اوج است. بالاترین حدی که می توان از فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی دید در کربلا نمود دارد. اگر بخواهیم انسان هایی که از حیوان گمراه تر شده اند را ببینیم باید به کربلا نظر افکنیم و اگر بخواهیم انسان هایی که مسجود و مطاف ملائکه هستند را بیابیم باید به کربلا رفت و خیمهنشین خیمه های تنهای سالار شهیدان شد.
آری! درآن خیمه گاه تمام صفات پسندیده در اوج است. محبت، رافت، مهربانی و صفات دیگر. در خیمه گاه امام حسین علیه السلام دلداگی به خداوند متعال و توحید در اوج خود است. همه محبت ها برای دوست داشتن خدا است. همه حب ها و بغض های سپاهیان امام حسین علیه السلام به خاطر خدا و در راه خدا است.
در آن سپاهی که سپاهیانش مردانی از اصحاب رسول الله و یاران صدیق سید الشهدا و جوانان رشید بنی هاشم و زنان و کودکان هستند همه چیز در برابر اراده خداوند متعال و رضایت او رنگ باخته است و هر چیزی که رنگی دارد رنگی خدایی دارد؛ چرا که امام و سالار خیمه نشینان سپاه حق حضرت اباعبد الله علیه السلام است و او همان کسی است که درباره او و بقیه اهل بیت عصمت فرموده اند: «بنا عبد الله» و «بنا عرف الله» خداند متعال تنها به وسیله ما عبادت می شود و تنها به وسیله ما شناخته می شود. امام حسین علیه السلام همان کسی است که وجودش محل معرفت و شناخت خداوند است. سید الشهدا علیه السلام امام موحدان و رهبر یکتاپرستان است و سپاه او، سپاه توحید است. کربلا یکسر توحید است و لشگریان امام حسین علیه السلام لشکریان توحید هستند.
استقامت در توحید
توحید به زبان راندن کلماتی مقدس نیست. توحید یعنی در عمل موحد بودن و غیر از خداوند متعال را ندیدن. توحید یعنی اینکه با همه وجود خداوند و دوستان معصوم خداوند را دوست بداری. توحید صرف ادعا نیست. توحید را باید در مقام عمل اثبات شود که بهترین ها و محبوب ترین ها را به خدا هدیه کنی. خداوند متعال نیز به کسانی که «الله»را رب خود خوانده اند وعده بهشت نداده است بلکه به کسانی که پس از این اعتراف زبانی، با قلب در راه توحید استقامت ورزیده اند بشارت بهشت را داده است.
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون»(۱) در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.
سرداری در سپاه توحید به مرد و زن بودن و کم و زیادی سن نیست
کربلا وادی استقامت در راه توحید است. امام موحدان سیدالشهدا در سپاه توحیدی خود سردارانی دارد که در بالاترین مراتب توحید هستند. سرداری در سپاه توحید به مرد و زن بودن و کم و زیاد بودن سن نیست. ملاک سرداری در سپاه آن امام توحید این است که چه مقدار بعد از گفتن «ربنا الله» استقامت داشته باشی.
زینب کبری سردار توحید کربلا
زینب کبری سلام الله علیها از سرداران سپاه توحیدی اباعبد الله علیه السلام می باشد. او که در کربلا با همه کسانی آمده است که برای او از آن ها عزیزتر وجود ندارد. او خود به اختیار خود با سید و سالار خویش همراه شده است و فرزندان خویش را به همراه آورده است. هر چند او را در زهد، عبادت و تهجدش نه با مریم بنت عمران قیاس کردند، بلکه باید عبادت و تهجد او را به عبادت و تهجد مادرش مثال زد. مادری که فرزند معصومش درباره عبادت او فرمود:
قَالَ الْحَسَنُ علیه السلام:«مَا کَانَ فِی الدُّنْیَا أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَهَ علیها السلام کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَتَوَرَّمَ قَدَمَاهَا.» (۲)؛ امام حسن علیه السلام فرمودند در دنیا کسی عابد تر از فاطمه سلام الله علیها نبود او به حدی به عبادت می ایستاد تا قدم های ش متورم می شد. آری! زینب مثالی بی نظیر از مادر خویش بود و در علم معرفت اگر مادر بزرگوارش «محدثه» بود او نیز «عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه»(۳) بود. در توحید او همانند جد بزرگش ابراهیم خلیل بت شکن بود و در راه توحید فرزند خویش به قربانگاه برد.
ابراهیم نبی و زینب کبری در قربانگاه
اگر ابراهیم علیه السلام پدر بود و باید محبت پدری را در راه توحید فدا میکرد و فرزند خود را به قربانگاه می برد زینب کبری سلام الله علیها مادر بود و محبت او مادری و چه محبتی در دنیا بالاتر از محبت مادر نسبت به فرزند؟ و زینب کبری سلام الله علیها دو فرزند خویش را به قربانگاه آورد. اگر ابراهیم خلیل الرحمن خود مامور به ذبح فرزندش بود و با محبت پدری فرزندش را ذبح می کرد، اما دو فرزند زینب کبری باید به دست دشمنان اموی که تمثل شرک هستند به شهادت می رسید. دشمنی که در وجود او اثری از رحم نیست. امویان که کینه و بغض بدر و حنین در وجودشان شعله می کشید.
در این کشاکش زینب کبری سلام الله علیها چون سالار موحدان جهان را تنها دید، ابراهیم گونه دو فرزندش را به سوی قربانگاه اورد. گرد و غباراز سر و رویشان پاک نمود، لباس نو بر تن ایشان نمود و بر چشمان زیبای دلبندان خویش سرمه کشید گویی دو فرزند خود را با همه وجود به محضر سالار موحدان پیش کش می کند.( ۴)
محبت مادر به فرززند خویش هیچ گاه تمام نمی شود. اما جایی که قلب حضرت زینب کبری سلام الله علیها مالامال از محبت خدا است محبت مادر به فرزند رنگ می بازد و آنچه که از حضرت زینب کبری سلام الله علیها بروز و ظهور دارد توحید عملی است. بی شک آن مخدره مصداق «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» می باشد که در راه «ربنا الله» استقامت نمود تا جایی که دو فرزندش را ابراهیم گونه به قربانگاه فرستاد.
ایشان آنگاه که در گودال قتله گاه بدن امام خویش و برادر خود را با آن وضعیت غیر قابل توصیف دید باز جلوهای دیگر از توحید را به نمایش گذاشت و شکوه ای و شکایتی نکرد؛ بلکه از جانب جدش رسول خدا و مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها و پدر و برادر بزرگوارش خاضعانه و خاشعانه در مقابل حضرت حق می فرماید: «الهی تقبل منا هذا القربان»(۵)؛ ای خدای من این قربانی را از ما اهل بیت قبول بفرما.
او از کربلا تا شام مظهر توحید بود. یادآور ابراهیم بت شکن بود و همچون او در اتش مصائب قرار داشت و در هر مصیبتی جلوه ای از توحید را نمایان نمود. عبیدالله بن زیاد خواست او را تحقیر کند غافل از آنکه خداوند عزیز است و عزت برای خداوند است «العزه لله جمیعا» و موحدان به خاک و خون می افتند اما هیچگاه ذلیل و حقیر نمی شوند رو به زینب کبری سلام الله علیها نمود و گفت در «کربلا چه دیدی؟» و پاسخی که نشان از توحید و استقامت بود شنید. پاسخی که به همه کفار اموی فهماند که توحید شکست ناپذیر است. کلامی معجزه آسا «مَا رَاَیتُ إِلاَّ جَمِیلا».
زینب کبری با این بیان فهماند همه عزیزان خود را، همه چیز خویشتن را و دار و ندار خود را برای محبوبش حضرت حق فدا نموده است و چه لحظه ای زیباتر است از آن لحظه ای که انسان همه چیز خود را برای محبوب خویش فدا می کند و از این رو کربلا در نگاه زینب کبری توحید بود و یکتا پرستی فدا نمودن هر آنچه که داری برای خداوند متعال. در تمام حرکات زینب کبری سلام الله علیها توحید جلوه گر است. از این رو کربلا سرزمین موحدان است و وادی یکتا پرستان و هر آنکه موحد است قلبش در کربلا است و آرزویش زیارت کربلا است.
شهدای مدافع حرم سرداران توحید هستند
قبه و بارگاه ملکوتی زینب کبری سلام الله علیها نیز دانشگاه تعلیم و تعلم توحید است. بارگاهی که تا بر جا است نور آن ظلمت کفر و شرک را میشکند. بنابراین نباید تعجب کرد که قبه او در محاصره باقی مانده حزب ابوسفیان باشد. طبیعی است که فرزندان هند جگر خوار چشم دیدین آن بارگاه نورانی را ندارند؛ چرا که در بارگاه زینب کبری پرچم و علم توحید است و امروز موحدان و یکتا پرستان زینب کبری را اسوه قرار داده اند و برای حفاظت از آن بارگاه نورانی و برای حفظ یکتا پرستی نام «مدافع حرم» را برای خود برگزیده اند. و ایشان در حقیقت مدافعان توحیدی هستند و شهدای ایشان شهدای توحید هستند.
آری! امروز فرزندان مشرکین بنی امیه به بهانه توحید و یکتا پرستی به مرقد بزرگ سردار توحید کربلا هجوم می آورند، اما پاسخ ایشان را حضرت زینب کبری به اربابشان یزید داد :« …کِدْ کَیْدَکَ وَ اجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَ الْکِتَابِ وَ النُّبُوَّهِ وَ الِانْتِخَابِ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا…»؛ کید و مکر خود را به کار ببر و نهایت تلاش خود را انجام بده سوگند به خدایی که ما خاندان را به وحی و قران و نبوت و انتخاب شرافت داد تو به غایت ما اهل بیت نخواهی رسید و ذکر و یاد ما محو نخواهد شد.
پی نوشت ها :
۱- فصلت : ۳۰
۲- بحار الأنوار (ط – بیروت) / ج۴۳ /ص ۷۶
۳- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ج۲ ص ۳۰۵
۴- روایت کربلا سوگنامه امام حسین علیه السلام و یارانش ص ۱۵۹
۵- علامه سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص ۳۷۹